وقایع روز دوازدهم محرم سال ۶۱ق
08 مرداد 1402 - 17:30
شناسه : 62599
9

وقایع روز دوازدهم محرم سال ۶۱ق   ورود اهل بیت(علیهم‌السلام) به کوفه چون به ابن‌زیاد خبر رسید که اهل‌بیت(ع) به کوفه نزدیک شده‌اند، امر کرد سرهاى شهداء را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و نزد اهل‌بیت(علیهم‌السلام) ببرند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود. […]

پ
پ

وقایع روز دوازدهم محرم سال ۶۱ق

 

ورود اهل بیت(علیهم‌السلام) به کوفه

چون به ابن‌زیاد خبر رسید که اهل‌بیت(ع) به کوفه نزدیک شده‌اند، امر کرد سرهاى شهداء را که عمر بن سعد از پیش فرستاده بود خارج کرده و نزد اهل‌بیت(علیهم‌السلام) ببرند و در کوچه و بازار بگردانند تا سلطنت یزید بر مردم معلوم شود.
🔺مردم کوفه چون از ورود اهل‌بیت(علیهم السلام) خبردار شدند، از کوفه بیرون آمدند و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را سوار بر شتران، وارد کوفه نمودند در حالى‌که زنان کوفه براى تماشا، بالاى بام‌ها رفته بودند. زنى از بام صدا زد: من اىّ الاسارى انتنّ. شما از کدام مملکت و قبیله هستید؟ گفتند: نحن اسارى آل‌محمد(صلى الله علیه و آله). چون آن زن، این را شنید هر چه چادر و مقنعه داشت درآورد و بر ایشان پخش نمود. مخدّرات گرفتند و خود را با آنها پوشانیدند. سهل‌گوید: چون وارد کوفه شدم، دیدم بوق می‌زدند و پرچم‌ها را افراشته بودند که ناگاه لشکر وارد شد، و سرهاى شهداء را که بر فراز نیزه نصب کرده بودند، آوردند. صداى ضجه و ناله برخاست و سرهاى شهدا را كه بر فراز نيزه نصب كرده بودند آوردند در پيش سرها، سر مبارك امام حسين(ع) مثل ماه مى‌درخشيد.
🔺سر امام(ع) در نوک نیزه، آیه مبارکه را تلاوت مى‌نمود: اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ‌الْکَهْفِ وَ الْرَقیمِ کانُوا مِنْ ایاتِنا عَجَباً سهل گوید: گریه‌کنان گفتم: یا ابن رسول‌اللّه رأسک اعجب، یعنى تکلّم رأس شریف تو از قصه اصحاب کهف و رقیم عجیب‌تر است. سپس حضرت زینب(علیها‌السلام)، مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبه‌اى نمود.۱
—————–
۱.حوادث الایام،صفحه۴۲

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.