معرفی رمان «پرونده فوق سری ۲۰۴۰» به قلم محمد قنبری
20 آبان 1402 - 22:17
شناسه : 65923
6

معرفی رمان «پرونده فوق سری ۲۰۴۰» به قلم محمد قنبری کتاب ” پرونده فوق سری ۲۰۴۰ “نوشته محمد قنبری، داستانی از فعالیت‌های رژیم صهیونیستی است. رمان، داستانی از جنایات رژیم صهیونیستی علیه بشریت بخصوص ایران است؛ از ترور دانشمندان هسته‌ای تا نبردهای بیوتروریسم و ربایش چهره‌های شاخص انقلاب. ویژگی بارز این رمان، استفادۀ مستندِ نویسنده […]

پ
پ

معرفی رمان «پرونده فوق سری ۲۰۴۰» به قلم محمد قنبری

کتاب ” پرونده فوق سری ۲۰۴۰ “نوشته محمد قنبری، داستانی از فعالیت‌های رژیم صهیونیستی است.

رمان، داستانی از جنایات رژیم صهیونیستی علیه بشریت بخصوص ایران است؛ از ترور دانشمندان هسته‌ای تا نبردهای بیوتروریسم و ربایش چهره‌های شاخص انقلاب.

IMG_20231111_213620_511FA7HQKm

ویژگی بارز این رمان، استفادۀ مستندِ نویسنده از اسناد تاریخی موثق برای فضاسازی و روایت داستانی است؛

به‌نحوی که اکثر اسامی و شخصیت‌های داستان با اسامی و مشخصات حقیقی خود وارد می‌شوند و بر مدار تخیل نویسنده، نقش‌شان را ایفا می‌کنند. همچنین حاوی عملیات‌های پیچیدۀ اطلاعاتی و مهیج است که با کش‌مکش‌های داستانی، مخاطب را در جریان جنایات رژیم صهیونیستی قرار می‌دهد.

اگر از خواندن رمان‌های با موضوعات سیاسی لذت می‎برید، کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

77495-1

_ برشی از کتاب پرونده فوق سری ۲۰۴۰ :

عقربه‌های ساعت عدد ده و بیست و دو دقیقه شب را نشان می‌دادند.

صدای گریهٔ نوزاد، تمام سالن را پر کرد. میخائیل روی زانوهایش نشست و کتاب مقدس۶ را به‌صورت چسباند.

سرش را به نشانهٔ شکرگذاری تا سینه پائین آورد.

یکی از پرستاران که بسیار محجبه بود از اتاق عمل خارج شد و به میخائیل مژدهٔ سلامتی میشل و پدر شدنش را داد و با خوشحالی از او دعوت کرد: «بفرمایید داخل جناب میخائیل. همسر و پسرتون منتظر شما هستند.»

میخائیل که پهنای صورتش از اشک خیس شده بود بلند شد. اشک‌هایش را پاک کرد و از جیب بالاپوش بلندش، بطری آب مقدس را خارج کرد.

بدون آن که به پرستار نگاه کند، به‌سمت اتاق عمل حرکت کرد.

بالای سر میشل ایستاد.

قطراتی از آب مقدس را روی پیشانی و سینهٔ میشل چکاند.

در حالی که روی لب اذکاری را به زبان عبری از کتاب مقدس تلاوت می‌کرد، انگشت سبابه‌اش را با آب مقدس، تر کرد و روی پیشانی و سینهٔ نوزاد تازه‌ به‌ دنیا آمده‌شان مالید..

خم شد و ابتدا گونه‌ها و پیشانی میشل و سپس سینهٔ نوزادش را بوسید.

92338_184Fc7PzpL

 دکتر و پرستاران از اتاق بیرون رفتند و خانوادهٔ جوان را تنها گذاشتند.

نوزاد پسری را که مثل قرص ماه می‌درخشید، بین حوله‌ای سفید پیچانده و به آغوش پدر سپردند.

یکی از پرستاران با سینی استیل تمیزی وارد اتاق شد.

روی سینی، شیردوشی قرار داشت.

پرستار مشغول دوشیدن شیر میشل شد که بی‌حال روی تخت دراز کشیده بود و به‌سختی با گوشهٔ چشم به میخائیل و پسرش نگاه می‌کرد.

شیرهای غلیظ زردرنگ، کم‌کم سفید و رقیق شدند.

پرستار به‌اندازهٔ یک بند انگشت از شیرهای تازه‌ای که نرم و رقیق شده بودند، دوشید و آن را داخل قطره‌چکان ریخت.

همان طور که نوزاد در آغوش پدرش بود، نوک قطره‌چکان را روی لب‌های کوچکش گذاشت و به‌آرامی دوسه قطره روی لب‌های پسر زیباروی میخائیل چکاند…

ف.یوسفی

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.