ماجرای یک تک‌بیتی محشر
18 اسفند 1401 - 8:55
شناسه : 58237
10

ماجرای یک تک‌بیتی محشر مداح اهل بیت، حاج آقای سازگار تعریف می‌کردند: (در یکی از جلسات دیدار شعرا با آقا)، همه شاعران، شعرهای عریض و طویل‌شان را خواندند و مورد تشویق جمع قرار گرفتند. و شعر هر که بهتر بود، به‌به و چه‌چه بیشتری می‌کردند. تا نوبت به یکی از شعرا رسید. ایشان رو کرد […]

پ
پ

ماجرای یک تک‌بیتی محشر

IMG_20230309_084646_172OiJwBwG
مداح اهل بیت، حاج آقای سازگار تعریف می‌کردند:

(در یکی از جلسات دیدار شعرا با آقا)، همه شاعران، شعرهای عریض و طویل‌شان را خواندند و مورد تشویق جمع قرار گرفتند.
و شعر هر که بهتر بود، به‌به و چه‌چه بیشتری می‌کردند.
تا نوبت به یکی از شعرا رسید. ایشان رو کرد به حضار و گفت:
من برای امشب یک بیت آوردم.
حضار زدند زیر خنده!
جمعیت که ساکت شد، گفت:
تازه یک مصراعش را هم از حافظ عاریه گرفتم!
این بار علاوه بر مردم، خود رهبری هم زدند زیر خنده.

وقتی جمعیت آرام شد، خواند:
ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد

همه منتظر مصراع بعدی بودند که خواند:

تمام هستیِ زهرا نصیبِ نرجس شد!

تا چندین دقیقه، صدای تکبیر و صلوات از همه جا به گوش می‌رسید.

ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
تمام هستیِ زهرا نصیبِ نرجس شد!
صلوات‌الله‌علیهم

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.