23 آبان 1400 - 18:07
شناسه : 37812
1

«مک‌میلان مجرم نبود اما دادرسی مبتنی بر پیشداوری‌ها او را تا یک قدمی اعدام برد و اگر استیونسون وارد ماجرا نمی‌شد، اجرای حکم قطعی بود. آن قدر قطعی که حتی خود مک‌میلان هم آن را پذیرفته، امیدش را از دست داده و با ظلم کنار آمده بود. او در نظام قضایی آمریکا به اعدام محکوم […]

پ
پ

«مک‌میلان مجرم نبود اما دادرسی مبتنی بر پیشداوری‌ها او را تا یک قدمی اعدام برد و اگر استیونسون وارد ماجرا نمی‌شد، اجرای حکم قطعی بود. آن قدر قطعی که حتی خود مک‌میلان هم آن را پذیرفته، امیدش را از دست داده و با ظلم کنار آمده بود. او در نظام قضایی آمریکا به اعدام محکوم شد؛ نه برای جرمی که مرتکب شده بود. محکوم شد چون سیاهپوست بود…»

به گزارش علنی به نقل از ایسنا، روزنامه اعتماد نوشت: «اگر فیلم «فقط رحمت» (۲۰۱۹) را دیده باشید، احتمالا نام وکیل سیاهپوست فیلم، بریان استیونسون، را به یاد دارید. همان که نقشش را مایکل بی جردن بازی می‌کند. استیونسون یکی از مصلحان خوشنام روزگار ماست و به جز وکالت و فعالیت‌های اجتماعی و پایه‌گذاری موسسه‌ای برای احقاق حقوق فقرا و اقلیت‌های نژادی، در مدرسه حقوق دانشگاه نیویورک نیز تدریس می‌کند. فیلم «فقط رحمت» را هم از روی یکی از کتاب‌های استیونسون که عنوانی مشابه داشت، ساختند. کتاب سال ۲۰۱۴ منتشر شد و مجله تایم آن را در فهرست ۱۰ کتاب برگزیده غیرتخیلی آن سال جای داد (خود بریان استیونسون، سال بعد یکی از ۱۰۰ شخصیت مهم سال از دید این مجله معرفی شد).
کتاب و نیز فیلم روایتی است از محکومیت بی‌دلیل و ظالمانه سیاهپوستی به نام والتر مک‌میلان که به اتهام قتل دستگیر شد و به زندان افتاد و بعد بر اساس شهادت دروغ و مستندات مغشوش و جعلی («خطای پلیس و دادستان») در دادگاه به اعدام محکوم شد. استیونسون در نبردی بزرگ، این بی‌عدالتی را به چالش کشید و بی‌گناهی مک‌میلان و ظلم تنیده‌شده در نظام دادرسی و محاکمه کشورش را اثبات کرد. مک‌میلان مجرم نبود اما دادرسی مبتنی بر پیشداوری‌ها او را تا یک قدمی اعدام برد و اگر استیونسون وارد ماجرا نمی‌شد، اجرای حکم قطعی بود. آن قدر قطعی که حتی خود مک‌میلان هم آن را پذیرفته، امیدش را از دست داده و با ظلم کنار آمده بود. او در نظام قضایی آمریکا به اعدام محکوم شد؛ نه برای جرمی که مرتکب شده بود. محکوم شد چون سیاهپوست بود، در منطقه‌ای نسبتا فقیرنشین و جرم‌پرور زندگی می‌کرد و در زمانی که پلیس‌ها دنبال ردی از قاتل می‌گشتند او دم دست‌شان بود و گزینه مناسبی برای چسباندن اتهام به نظر می‌رسید. بعد که صحنه قتل را بررسی کردند، شواهد کافی برای محکومیت مک‌میلان پیدا نشد، اما چون به زعم خودشان «می‌دانستند» او قطعا قاتل است آزادش نکردند. در عوض، با وعده و تطمیع و تهدید یکی از زندانیان را به دادگاه بردند و به شهادت ضد مک‌میلان مجبورش کردند.
استیونسون نه فقط در این پرونده که همه عمرش تلاش کرده تا کلیشه‌های ظالمانه درباره سیاهان را بشکند و دادرسی و بررسی اتهامات را به مسیری خالی از پیشداوری و تعصب بیندازد. نه فقط مک‌میلان که تاکنون ده‌ها نفر را از مرگ نجات داده و مجازات چند ده نفر را نیز کم کرده و به پاس این کوشش‌ها، جوایز حقوقی و مدنی مختلفی را هم بُرده است. ناگفته نماند که او تاریخ کشورش را تاریخی آلوده به ظلم به سیاهان –  و دیگر اقلیت‌ها – می‌بیند اما نظام حاکم بر ایالات متحده را قبول دارد. او با پذیرش نظام موجود می‌کوشد تا معایب آن را – که برخی بسیار بزرگ هستند – اصلاح کند. در واقع تلاش می‌کند «قانون» درباره همه متهمان اجرا شود، نه فرضیات مأموران قانون که برخی- یا بسیاری – از آنان هنوز از رسوبات نژادپرستانه رها نشده‌اند.
استیونسون که سال ۱۹۵۹ در چنین روزی در میلتون دلاور متولد شد، دانش‌آموخته دانشگاه هاروارد است. کار وکالت را در همکاری با مرکز جنوبی حقوق بشر شروع کرد و دوره‌ای در آلاباما فعال بود. اکنون نیز در همین ایالت، در مونتگومری، ساکن است.»
انتهای پیام

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.