شنیدنی‌های هیأت| ماجرای امتحان گرفتن یک مسئول هیأت از بنی‌فاطمه قبل از شروع روضه
02 فروردین 1402 - 2:31
شناسه : 58637
2

شنیدنی‌های هیأت| ماجرای امتحان گرفتن یک مسئول هیأت از بنی‌فاطمه قبل از شروع روضه بنی‌فاطمه می‌گوید: برای رفتن به مجلس نشسته بودیم که مسئول هیأت گفت: اگر مقدور است دو خط برای ما بخوانید. من گفتم می‌خواهید من را امتحان کنید تا بدانید صدایم چگونه است؟! آن فرد بسیار شرمنده شد و من هم عمداً […]

پ
پ

شنیدنی‌های هیأت| ماجرای امتحان گرفتن یک مسئول هیأت از بنی‌فاطمه قبل از شروع روضه

بنی‌فاطمه می‌گوید: برای رفتن به مجلس نشسته بودیم که مسئول هیأت گفت: اگر مقدور است دو خط برای ما بخوانید. من گفتم می‌خواهید من را امتحان کنید تا بدانید صدایم چگونه است؟! آن فرد بسیار شرمنده شد و من هم عمداً نخواندم.

شنیدنی‌های هیأت| ماجرای امتحان گرفتن یک مسئول هیأت از بنی‌فاطمه قبل از شروع روضه

به گزارش خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، در ایام عید نوروز بنا داریم در مطالب کوتاهی، خاطرات طنز و جالب و شنیدنی از هیأت‌ها و مداحان برای شما نقل کنیم.

سیدمجید بنی‌فاطمه مداح اهل بیت (ع) در یکی از خاطرات طنز خود از مجالس روضه می‌گوید:

حاج آقای بنی‌فاطمه…

در گذشته برای روضه‌خوانی به جوان‌ها اعتماد نمی‌کردند. بسیاری تصور می‌کنند من امروز مداح شدم؛ در حالی که من از ابتدای راه‌اندازی هیأت رزمندگان اسلام بوده‌ام و در این هیأت مداحی کرده‌ام. خاطرم است ابتدای کار هیأت رزمندگان، یکی از مداحان مشکلی برایش پیش آمده بود که من جایش رفتم. زمانی که به آن هیأت در شهرستان رفتم، صاحب مجلس من را نمی‌شناخت. ابتدا براساس نام و نام‌خانوادگی که به حضرت زهرا (س) منسوب است، تصور می‌کردند من سن بسیار بالایی دارم، لذا پشت تلفن من را «حاج آقای بنی‌فاطمه» خطاب می‌کرد. صدای من هم اصلاً متناسب با چهره‌ام نبود لذا این موضوع هم سبب شد تا تصور او به سمت فردی با سن بالا رود، اما زمانی که من را دید تعجب کرد و پرسید حاج آقا کجا هستند؟ گفتم خودم هستم! او گفت: مزاح می‌فرمایید، یعنی همراه ندارید؟ گفتم نه تنها هستم.

این فرد کمی سرخورده شد و با مسئولان هماهنگ‌کننده تماس گرفت که ماجرا چگونه است؟ آن هیأت در فاطمیه قرار بود برنامه داشته باشد و زمانی بود که تازه داشت فاطمیه رونق می‌گرفت. برای رفتن به مجلس نشستیم که آن فرد سر حرف را باز کرد و در نهایت گفت اگر مقدور است دو خط برای ما بخوانید. من گفتم می‌خواهید من را امتحان کنید تا بدانید صدایم چگونه است؟! آن فرد بسیار شرمنده شد و من هم عمداً نخواندم. آن فرد تا شروع جلسه استرس داشت. در نهایت به فضل الهی جلسه بسیار خوبی شد. بعد از جلسه می‌گفت مقدور است فردا شب هم بمانید و یا جلسه بعدی هم حضور پیدا کنید! من هم گفتم: ابداً!

پایان پیام/

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.