شـہادت مادرم افـسـانـه نیست
ما هم دلمان میخواست افسانه باشد
ما هم دلمان میخواست دروغی بیش نباشد
دلمان میخواست چنین ننگی بر دامن امت آخرالزمان نماند. دلمان میخواست گوشهایمان چنین واقعهای را نمیشنید و چشمهایمان، روایاتش را در کتابهای معتبر شیعه و سنی نمیدید.
آخر چگونه ممکن است اصحاب و امت پیامبری، با دختر پیامبرشان – حتی اگر نعوذبالله مجرم باشد – چنین کرده باشند؟!
ای کاش دروغ بود! ای کاش قصه شهادت حضرت زهرا (س) افسانه بود…!
ولی افسوس؛ افسوس که هر چه میگردیم و باز میگردیم، بیشتر قطعی و یقینی میشود.
آخر صدها روایت شیعه را هم رها کنیم، پس روایات اهل سنت چه؟ با روایات معتبر آنها چه کنیم؟ چه کنیم که خودشان اعتراف دارند؟ چه کنیم که بزرگانشان پذیرفتهاند…؟
آری! کوتاه کنیم، بر حقیقت نمیتوان چشم بست و قصهٔ این حقیقت چند کلمه بیشتر نیست:
دستور قتل زهرا صادر شد. او را تهدید کردند. به درون خانهاش ریختند
خانهاش را آتش زدند. بر او ضربه زدند، بچهاش را سقط کردند
و آخر زهرا(س) را به شهادت رساندند
تهدید خلیفه دوم به آتش زدن خانهٔ فاطمه (سلامالله علیها)
ابتدای ماجرای شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به زمان حیات رسول الله صلی الله علیه وآله بر میگردد که در حوصله این مقال نمیگنجد
ما نیز برای حفظ اختصار، قصه را از دستور خلیفه اول (ابابکر) به خلیفه دوم(عمر) برای اخذ بیعت از علی علیهالسلام و خانواده ایشان شروع میکنیم که در آن اجازه و دستور اهانت به خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله مشهود است:
ابابکر، عمر بن خطاب را به سوی علی علیه السلام و همراهانش فرستاد تا از خانه فاطمه آنها را خارج کند و به او گفت
اگر از دستور تو سرباز زدند ایشان را بکش!
◾️اما خلیفه دوم هم در این امر قبیح کاملاً از ابابکر اطاعت کرد ولی جالب است بدانید که چه تصمیمی گرفت! بنگرید:
◾️عمر به همراه تعدادی از انصار و اندکی از مهاجرین به خانه فاطمه سلامالله علیها آمد و گفت: قسم به آن که جانم به دست اوست یا برای بیعت خارج میشوید و یا خانه را بر سر شما میسوزانم و آتش میزنم!
◾️عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آن که جان عمر در دست اوست یا خارج می شوید و یا خانه را با اهلش به آتش میکشم. به او گفته شد: ای پدر حفصه فاطمه (سلام الله علیها) در این خانه است. پاسخ داد:
اگر چه فاطمه (سلامالله علیها) هم باشد…!
◾️دستور ابوبکر به عمر برای بیعت گرفتن از علی (علیهالسلام) تبدیل به هجومی دسته جمعی شد که تاریخ مجبور به ثبت آن گشته است
◾️به ابابکر و عمر خبر رسید که عدهای از مهاجرین و انصار همراه علی بن ابیطالب در خانه فاطمه جمع شدهاند پس همراه عدهای آمدند و به خانه هجوم آوردند.
◾️و ابن ابیالحدید سنی در تصدیق واقعه هجوم به خانه حضرت زهرا (سلامالله علیها) چنین میگوید:
◾️اما در مورد ماجرای هجوم آوردن به خانه فاطمه (سلامالله علیها) پیشتر سخن گفته شد و آن چه برای من روشن است، صحیح بودن روایات سیدمرتضی و شیعیان است.
◾️چگونه است که در قرآن دستور میدهد:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا
ای کسانی که ایمان آوردهاید
داخل خانهٔ کسی غیر از خودتان نشوید
تا اینکه بر اهلش سلام دهید
و همچنین:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ
ای کسانی که ایمان دارید
داخل خانه پیامبر نشوید
مگر این که به شما اذن داده شود
◾️مگر خانه زهرا (سلامالله علیها)
(طبق روایات خود اهل سنت – مصداق اتم آیه ۳۶ سوره نور نیست؟
در مورد این آیه روایتی از اهل سنت بخوانید:
◾️پیامبر این آیه را قرائت فرمودند
مردی ایستاد و گفت:
ای رسول خدا کدام خانهها منظور است!
حضرت فرمودند: خانه انبیاء
ابوبکر ایستاد و گفت:
ای رسول خدا این خانه هم در زمره آنهاست؟
و اشاره به خانه علی (علیهالسلام) و فاطمه زهرا (سلامالله علیها) نمودند
حضرت فرمودند: بله از بهترین آنهاست
◾️پس چگونه است که به بهترین خانه عالم چنین جسارت میشود؟ و شاید در اواخر حیات ابابکر همین احادیث به یادش آمد که چنین آرزو کرد:
آرزو داشتم که خانه فاطمه
(سلامالله علیها) را نمیگشودم
و با این آرزو به گناه خود اعتراف کرد
ولی باز هم تصمیم به توبه نگرفت!
در خانه حضرت زهرا (س) را آتش زدند!
◾️اما باور نکنید که فقط به تهدید اکتفا کردند. باور نکنید که به حملهور شدن اکتفا کردند. آتش آوردند. آری آتش آوردند و خانه را آتش زدند خانهای که زهرا و بچههایش در آن بودند
◾️روایت شده است که عباس در زمانی که پیامبر(ص) فوت شده بودند به سوی امیرالمؤمنین رفت و گفت دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم!
امیرالمؤمنین ایستاد و به همراه شیعیانش به منزلش رفت به خاطر عهدی که رسول خدا با او کرده بود… بر او هجوم آوردند، در خانهاش را آتش زدند و او را به زور از خانه خارج کردند!
◾️دستور این جنایت را عمر صادر کرده بود:
عمر بر شکم فاطمه ضربه زد… و فریاد میزد: خانه را با تمام کسانی که در آن هستند آتش زنید!
در حالیکه غیر علی و فاطمه و حسن و حسین سلامالله علیهم اجمعین کسی در خانه نبود
◾️در بعضی روایات اهلسنت به جزئیات ماجرا پرداخته شده است که میگوید عمر با فتیله آتش بر در خانه حضرت زهرا سلامالله علیها حاضر شد و نشان میدهد عمر با نقشه قبلی و به قصد آتش زدن خانه آمده بود و ببینید که دلیلش برای چنین جنایتی چقدر موجه است!
◾️ابوبکر برای بیعت به سراغ علی علیهالسلام فرستاد ولی علی علیهالسلام بیعت نکرد. پس عمر به همراه پارهای آتش آمد که فاطمه سلامالله علیها او را نزد در دید و به او گفت ای پسر خطاب! آیا تو را در حال آتش زدن خانهام میبینم؟ گفت: آری این بهترین کار برای تقویت دین پدرت است!
ثبت دیدگاه