عملیات مرصاد؛ نقطه پایان فتنه سازمان منافقین
رهبر معظم انقلاب:
«من توصیه میکنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأمّلند و راجع به دههی ۶۰ قضاوت میکنند، جای شهید و جلّاد عوض نشود! در دههی ۶۰، ملّت ایران مظلوم واقع شد؛ تروریستها و منافقین و پشتیبانهای آنها و قدرتهایی که آنها را به وجود آورده بودند و دائماً در آنها می دمیدند، به ملّت ایران جفا کردند، بدی کردند؛ ملّت ایران در موضع دفاع قرار گرفت، امّا دفاع کرد و پیروز شد و بحمدالله آن توطئههای آنها را خنثی کرد.» 14/3/1396
در واپسین روزهای تیرماه ۱۳۶۷، تنها چند روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران، سازمان منافقین با همراهی همهجانبه رژیم بعث عراق، عملیات گستردهای تحت عنوان «فروغ جاویدان» را با هدف تسخیر تهران آغاز کرد.
این عملیات که از سوی مسعود و مریم رجوی طراحی شده بود، قرار بود در قالب یک نقشه زمانبندیشده ۳۳ ساعته به قلب پایتخت برسد؛ اما در همان نخستین روزها با واکنش قاطع نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران روبهرو شد. فرماندهی عملیات مقابله با نیروهای نفوذی منافقین بر عهده شهید سپهبد علی صیاد شیرازی بود و با جانفشانی نیروهای مردمی و ارتشی صورت گرفت.
پس از چند روز نبرد سنگین، عملیات مرصاد با شکست کامل سازمان منافقین و عقبنشینی آنان از خاک ایران پایان یافت؛ و این فتنه بزرگ با رشادت مدافعان وطن نقش بر آب شد.
_ مروری بر سایر عملیاتهای ناموفق منافقین پیش از فروغ جاویدان
پیش از اجرای عملیات شکستخورده «فروغ جاویدان»، سازمان منافقین در تلاش بود با اجرای چند عملیات محدود، مسیر نفوذ به خاک ایران را هموار کند. در این راستا، دو عملیات با نامهای «آفتاب» و «چلچراغ» توسط نیروهای ارتش موسوم به آزادیبخش طراحی و اجرا شد.
- عملیات آفتاب در نیمهشب هفتم فروردین ۱۳۶۷ در منطقهای واقع در ۴۰ کیلومتری شهر شوش در جنوب ایران آغاز شد و با مقاومت نیروهای ایرانی، به شکست انجامید.
- عملیات چلچراغ نیز در ساعت ۱۲ شب ۲۸ خرداد همان سال در غرب کشور به وقوع پیوست؛ اما باز هم با ناکامی نیروهای منافقین پایان یافت و هیچیک از اهداف از پیش تعیینشده تحقق نیافت.
_ فروغ جاویدان تا مرصاد؛ روایت تهاجم منافقین و پاسخ دندانشکن
در تیرماه ۱۳۶۷، سازمان مجاهدین خلق در نشستی مشترک با سران رژیم بعث عراق به این نتیجه رسید که با اجرای یک عملیات همهجانبه نظامی و بهرهگیری از حمایت لجستیکی و هوایی ارتش صدام، میتوانند ساختار مرکزی جمهوری اسلامی ایران را فرو بریزند. این عملیات، که «فروغ جاویدان» نام گرفت، با هدف فتح تهران در یک بازه زمانی ۳۳ ساعته برنامهریزی و از خاک عراق آغاز شد.
در پاسخ به این تهاجم، نیروهای سپاه پاسداران، بسیج مردمی و هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران وارد میدان شدند و در عملیاتی عظیم برای مقابله با دشمن و آزادسازی شهرهای اسلامآباد غرب و کرند اقدام کردند. این عملیات که «مرصاد» نام گرفت، نهتنها پاسخی کوبنده به حمله منافقین بود، بلکه نقطه پایانی بر فتنهای خونبار در آخرین روزهای جنگ تحمیلی محسوب میشود.
آنچه عملیات مرصاد را از سایر نبردهای دفاع مقدس متمایز میسازد، حضور دشمنانی با تابعیت ایرانی در قالب نیروهای شبهنظامی ارتش آزادیبخش ملی تحت فرماندهی سازمان منافقین است. این افراد، با خیانت به وطن و همراهی با رژیم بعث، سعی داشتند خاک ایران را به جولانگاه فتنه بدل کنند؛ اما با رشادت و غیرت مدافعان انقلاب اسلامی، تمامی معادلات دشمنان برهم خورد.
مرصاد نهتنها آخرین عملیات رزمی ایران در جنگ هشتساله بود، بلکه نماد وحدت ملی، بصیرت انقلابی و شکست کامل یک توطئه داخلیـخارجی محسوب میشود.
در تیر ماه ۶۷ صدام حسین طی یک سخنرانی تلویزیونی اعلام کرد: «… بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران به صفوف آنها را خواهید دید.»
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط جمهوری اسلامی ایران در تیرماه ۱۳۶۷، شش روز پس از آن، ارتش بعث عراق با زیر پا گذاشتن مفاد توافق، مجدداً به مناطق جنوبی کشور از جمله حوالی خرمشهر حملهور شد تا مسیر نفوذ نیروهای سازمان منافقین را هموار کند؛ و حتی تا آستانه تصرف این شهر پیش رفت.
در این شرایط حساس، حضور میدانی رئیسجمهور وقت، حضرت آیتالله سید علی خامنهای در اهواز و اعلام ایستادگی تا عقبنشینی کامل دشمن، موجی از انگیزه و اعتماد در دل نیروهای مردمی و نظامی ایجاد کرد. سیل بسیجیان داوطلب راهی جبهههای جنوب شد و با همت ارتش و سپاه، دشمن بعثی بار دیگر شکست خورد و مجبور به عقبنشینی شد.
پس از این ناکامی، رژیم عراق در حرکتی ناجوانمردانه، دست به دامن نیروهای موسوم به ارتش آزادیبخش ملی ایران (وابسته به سازمان مجاهدین خلق) شد تا از مرزهای غربی، جبههای جدید علیه نظام اسلامی بگشاید.
این بار «فروغ جاویدان» نام عملیاتی بود که منافقین با حمایت کامل لجستیکی، هوایی و اطلاعاتی رژیم بعث طراحی کردند. هدف از این تهاجم گسترده، نهتنها تغییر مفاد قطعنامه صلح، بلکه رقم زدن پایان جنگ با پیروزی دشمن و براندازی جمهوری اسلامی ایران اعلام شد.
سازمان منافقین با توهم فروپاشی قدرت دفاعی کشور، به خاک ایران یورش برد؛ اما در مسیر خود دست به جنایاتی هولناک زد، از جمله قتل عام مردم بیدفاع در اسلامآباد غرب.
در پاسخ، در روز پنجم مرداد ۱۳۶۷، عملیات «مرصاد» آغاز شد؛ عملیاتی که با حضور دلاورانه نیروهای ارتش، سپاه، بسیج و هوانیروز، تنها در چند ساعت صدها تن از اعضای منافقین را به هلاکت رساند و باقیمانده آنان را مجبور به عقبنشینی کرد.
شکست مفتضحانه منافقین در مرصاد، برگ زرینی در تاریخ دفاع مقدس و نماد بصیرت ملت ایران شد؛ ملتی که بار دیگر در آخرین روزهای جنگ، توطئهای بزرگ را نقش بر آب ساخت و جهانیان را از قدرت وحدت و ایمان خویش شگفتزده کرد.
- مقام معظم رهبری: بعد از آنکه ما قطعنامه ۵۹۸ را قبول کردیم عراق که تقریباً پشت مرز رفته بود و دوباره داخل کشور آمد. بعد که نیروهای ما هجوم کردند، از همه جای کشور حرکت کردند و رفتند تو دهن آن مهاجمین زدند و بیرونشان کردند، قضیّه مرصاد در غرب کشور شروع شد.
_ هدف فروغ جاویدان؛ توهم سقوط نظام اسلامی در تحلیلهای نادرست منافقین
بررسی اهداف عملیات «فروغ جاویدان» نشان میدهد که زمینهساز این تهاجم، تحلیلهای نادرست و خوشخیالانه گروهک منافقین از شرایط سیاسیـنظامی کشور پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهوری اسلامی ایران بود.
منافقین با اتکاء به برتری نسبی ارتش عراق در برخی جبههها و تصورات نادرست درباره عقبنشینی نیروهای ایرانی، پذیرش قطعنامه را نشانه ضعف، سرخوردگی مردم و فروپاشی قریبالوقوع نظام اسلامی میدانستند. از دیدگاه آنان، چنین عقبنشینیای زمینهای برای انتقال قدرت به سازمان مجاهدین خلق فراهم میکرد.
بر پایه این تحلیل، آنان عملیات گستردهای را که برای شهریور ۱۳۶۷ برنامهریزی شده بود، دو ماه زودتر اجرا کردند و در اواخر تیرماه، با بهرهگیری از پشتیبانی کامل رژیم بعث عراق، حمله به مرزهای غربی کشور را آغاز نمودند.
عملیات «فروغ جاویدان» با هدف فتح تهران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، بر اساس نقشهای دقیق و زمانبندیشده طراحی شده بود. در این نقشه، منافقین قصد داشتند با بهرهگیری از ۲۵ تیپ نظامی و در پنج مرحله، مسیر خود را از پلسرذهاب، اسلامآباد غرب، همدان و قزوین تا پایتخت طی کرده و کنترل کامل کشور را به دست گیرند.
اما این توطئه بزرگ در همان مراحل اولیه با سد محکم نیروهای مردمی و نظامی روبهرو شد و با پاسخ قاطع ملت ایران در قالب عملیات «مرصاد» در نطفه خنثی شد.
_ آمادگی نیروهای متخاصم؛ استعداد نظامی منافقین با پشتیبانی رژیم بعث
در عملیات «فروغ جاویدان»، سازمان منافقین با بهرهگیری از پشتیبانی گسترده دولت عراق، توانست آمادگی نظامی چشمگیری برای تجاوز به مرزهای غربی ایران فراهم آورد.
استعداد نظامی این گروهک شامل ۲۵ تیپ عملیاتی با مجموعی بین چهار تا پنج هزار نیروی شبهنظامی بود که به عنوان ارتش آزادیبخش ملی ایران معرفی میشدند. اما توان رزمی آنان به شدت وابسته به تجهیزات و امکاناتی بود که از سوی ارتش بعث عراق در اختیارشان قرار گرفته بود.
بر اساس مستندات منتشرشده، رژیم عراق برای حمایت از این عملیات، امکانات زیر را در اختیار منافقین قرار داده بود:
تعداد تخمینی |
نوع تجهیزات |
۱۲۰ دستگاه | تانک |
۴۰۰ دستگاه | نفربر |
۹۰ قبضه | خمپارهانداز ۸۰ میلیمتری |
۳۰ قبضه | توپ ۱۲۲ میلیمتری |
۱۵۰ قبضه | خمپارهانداز ۴۰۰ میلیمتری |
۱۰۰۰ قبضه | تیربار کلاشینکف |
۳۰ قبضه | توپ ۱۰۶ میلیمتری |
۱۰۰۰ دستگاه | کامیون و خودروهای پشتیبانی |
این حجم از تجهیزات نظامی، بهخوبی بیانگر عمق همکاری و همراهی رژیم بعث عراق با سازمان منافقین بود؛ همکاریای که هدف نهاییاش، تغییر سیاسی در ایران از طریق جنگ نیابتی و براندازی نظام جمهوری اسلامی قلمداد میشد.
اما با آغاز عملیات «مرصاد»، این توطئه نظامی گسترده در همان نخستین روزها با پاسخ قاطع ملت ایران، به شکستی تاریخی تبدیل شد.
_ طراحی نظامی و محورهای تجاوز منافقین در عملیات «فروغ جاویدان»
در عملیات «فروغ جاویدان»، سازمان منافقین با فرماندهی مستقیم مسعود رجوی و مریم رجوی، نقشهای پنجمحوره برای نفوذ به داخل کشور و تسخیر پایتخت طراحی کرده بود. این طرح از مرزهای غربی آغاز میشد و شهرهای مهمی را در مسیر خود قرار داده بود تا نهایتاً به تهران ختم شود.
اولین محور، اسلامآباد بود؛ شهری که به عنوان دروازه ورود به غرب کشور شناخته میشد و قرار بود پل ارتباطی به سمت کرمانشاه باشد. در گام دوم، کرمانشاه هدف قرار گرفت؛ شهری با موقعیت راهبردی که تصرف آن میتوانست نقش مهمی در انتقال نیروها و تجهیزات ایفا کند.
سومین محور، همدان بود؛ منطقهای با موقعیت مرکزی در غرب کشور که تسلط بر آن امکان توسعه میدان عملیات را فراهم میکرد. چهارمین هدف، قزوین بود؛ نزدیکترین شهر بزرگ به تهران از سمت شمالغرب که در صورت تصرف، دسترسی به پایتخت را تسهیل میکرد.
در نهایت، آخرین و حساسترین محور، خود تهران بود. فرماندهی مستقیم این بخش توسط رجویها انجام میشد و هدف نهایی سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام شده بود.
این طراحی پیچیده، با هماهنگی لجستیکی ارتش بعث عراق، برنامهریزی شده بود تا طی مدت کوتاهی اجرا شود، اما واکنش سریع نیروهای مردمی و نظامی ایران موجب شد که این تهاجم در همان مراحل ابتدایی متوقف شود.
_ چگونگی یورش منافقین خلق به خاک ایران در عملیات مرصاد
در ساعت ۱۵:۳۰ روز سوم مرداد ۱۳۶۷، ستون نظامی سازمان منافقین خلق با پشتیبانی کامل ارتش بعث عراق از محور سرپل ذهاب وارد خاک ایران شد و از گردنه پاتاق عملیات خود را به سوی کرند غرب آغاز کرد. این تهاجم با شعار «امروز مهران، فردا تهران» برنامهریزی شده بود و هدف نهایی آن رسیدن به تهران ظرف تنها ۳۳ ساعت اعلام شده بود.
همزمان با حمله ایذایی ارتش عراق به جبهههای جنوبی کشور، بخش قابل توجهی از توان نظامی ایران در آن مناطق درگیر دفع تهاجم دشمن بود و به همین جهت مقاومتی کلاسیک در مسیر حرکت نیروهای منافقین شکل نگرفت. در غیاب نیروی دفاعی کافی و با حمایت لجستیکی و نظامی ارتش عراق، این گروه با سرعت زیاد در محور غرب کشور پیشروی کرد و تا عمق ۱۴۵ کیلومتری خاک ایران نفوذ نمود.
تنها مقاومت قابل ذکر در این مرحله از سوی ساکنان کرد منطقه صورت گرفت، اما در برابر حجم سنگین نیروهای مهاجم کافی نبود. شهر اسلامآباد غرب نیز در ادامه مسیر مورد هجوم قرار گرفت و به اشغال منافقین درآمد. این نیروها سپس تا گردنه حسنآباد در شرق شهر پیش رفتند و برای تجدید سازمان و آمادگی جهت پیشروی به کرمانشاه در پشت تنگه چهارزبر مستقر شدند. آنان انتظار شکست خطوط مقاومت نیروهای ایرانی در این تنگه استراتژیک را داشتند تا بتوانند ظرف مدت کوتاهی شهر کرمانشاه را نیز به اشغال خود درآورند.
همزمان با حضور نیروهای منافقین در کرند و اسلامآباد، درگیریهای پراکندهای میان آنان و نیروهای مردمی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رخ داد. اما بهدلیل غافلگیری و عدم آمادگی کافی در آن مقطع، تلاشهای اولیه برای مقابله با یورش گسترده منافقین ناکام ماند.
با خوشبینی افراطی از موفقیتهای اولیه و بدون محاسبه دقیق شرایط، نیروهای سازمان منافقین اقدام به حرکت به سمت باختران کردند. هدف نهایی آنان، حرکت به سوی تهران و سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران بود. رسانههای وابسته به این گروه از مردم باختران خواستند با استقبال از «ارتش آزادیبخش» زمینه را برای ورود آن فراهم کرده و برای جذب به گردانها و لشکرهای سازمان اعلام آمادگی کنند.
این گزارش، گوشهای از واقعیت تلخ تهاجم منافقین خلق به خاک ایران در عملیات مرصاد را نشان میدهد؛ عملیاتی که با رشادت نیروهای ایرانی و عنایت الهی در نهایت با شکست مفتضحانه این گروه تروریستی به پایان رسید.
_ همزمانی تجاوز منافقین با شورش برنامهریزیشده در زندانهای کشور
در جریان تجاوز نظامی گروهک تروریستی منافقین به خاک جمهوری اسلامی ایران در تابستان سال ۱۳۶۷، اطلاعات موثق از طرحی همزمان برای ایجاد شورش در برخی زندانهای کشور حکایت داشت. بر اساس اسناد و شواهد موجود، عناصر زندانی این گروه که پیشتر با توبهای تاکتیکی در ظاهر از مواضع سازمانی خود فاصله گرفته بودند، مأموریت داشتند در هماهنگی با عملیات نظامی خارج از کشور، جبههای داخلی علیه نظام شکل دهند.
در این طرح، زندانهای دیزلآباد کرمانشاه، همدان، چوبین قزوین و اوین تهران بهعنوان مراکز هدف در نظر گرفته شده بودند تا با شورش از درون و همزمانی با هجوم خارجی، آزاد شده و به تقویت خطوط عملیاتی سازمان منافقین بپردازند. با این حال، زندانیان وابسته به این گروه بدون اطلاع از شکست مفتضحانه منافقین در عملیات مرصاد، دست به شورش زدند؛ اقدامی که نهتنها ناکام ماند بلکه ابعاد خیانت و همدستی آنان با دشمن را بیش از پیش آشکار کرد.
پس از شکست کامل عملیات نظامی منافقین و تثبیت امنیت در منطقه غرب کشور، حضرت امام خمینی (ره) در نامهای تاریخی، سازمان منافقین را محارب خوانده و دستور برخورد قضایی با اعضایی را صادر کردند که علیرغم حضور در زندان، همچنان به حمایت از گروهک پرداخته و دشمنی خود با نظام جمهوری اسلامی را آشکارا اعلام میکردند.
یعنی افرادی که سابقه اقدامات مسلحانه، قتل، عضویت در خانههای تیمی و وابستگی فعال به گروهک داشتند و حتی پس از بازداشت نیز بر عقاید ضاله خود پافشاری میکردند، مصداق بارز تهدید علیه امنیت ملی بوده و باید مطابق با احکام شرعی و قانونی مورد محاکمه قرار گیرند؛ فارغ از ادعای توبه ظاهری آنان.
_ آغاز عملیات مرصاد؛ پاسخ قاطع ملت ایران به تجاوز منافقین خلق
با استناد به آیه شریفه «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ» (سوره فجر، آیه ۱۴)، که یادآور حقیقت دائمی کمینگاه عدل الهی است، عملیات بزرگ مرصاد در روز پنجشنبه ۶ مرداد ۱۳۶۷ با رمز مقدس «یا علی ابن ابیطالب (علیهالسّلام)» در منطقه غرب کشور آغاز شد تا پاسخی قاطع به تجاوز گروهک تروریستی منافقین خلق و حامیان بعثی آنها باشد.
این عملیات غرورآفرین با فرماندهی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی از ارتش جمهوری اسلامی و همراهی خستگیناپذیر فرماندهان دلاور سپاه، از جمله سردار شهید غلامعلی رشید بهعنوان مسئول قرارگاه خاتمالانبیاء، در منطقه استراتژیک چهارزِبر طراحی و اجرا شد. نقطهای که بعدها در حافظه تاریخی ملت ایران با نام «مرصاد» بهعنوان نماد مقاومت و پیروزی ثبت گردید.
در این عملیات سرنوشتساز، نیروهای جانبرکف تیپهای پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، تیپ مسلم و رزمندگان دلیر ایلام با انسجام و آمادگی بالا از محور اسلامآباد وارد میدان شدند و سازمان منافقین را که دچار توهم تداوم حمایت ارتش عراق بود، غافلگیر ساختند. بر خلاف تصور منافقین که انتظار حضور نیروهای بعثی در منطقه را داشتند، نیروهای ایرانی توانستند با سرعت عمل و تاکتیک دقیق وارد اسلامآباد شده و ساختار فرماندهی و سازماندهی آنان را در هم بشکنند.
نقش تعیینکننده هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران به فرماندهی شهید صیاد شیرازی نیز در این میان غیرقابل انکار بود؛ حملات هوایی کوبنده موجب متلاشی شدن صفوف منافقین گردید و آنان را مجبور به عقبنشینی کرد.
در واپسین ساعات شب و پیش از ورود کامل نیروهای خودی به شهر، گزارشهایی حاکی از فرود سه فروند بالگرد ترابری در منطقه کرند منتشر شد که بنا بر اطلاعات موجود، برای خروج مسعود رجوی، رهبر سازمان منافقین، و همسرش از منطقه بهکار گرفته شد. این حرکت، بار دیگر ماهیت واقعی و فرارگونه این گروهک وابسته را آشکار ساخت.
عملیات مرصاد، نقطه پایان آرزوهای خیالی منافقین برای تصرف تهران بود؛ نقطهای که تاریخ با افتخار از آن بهعنوان نماد تدبیر، رشادت و لطف الهی در دفع فتنه و دفاع از عزت و استقلال ایران اسلامی یاد میکند.
_ فرجام عملیات مرصاد؛ شکست سنگین و عقبنشینی رسمی منافقین خلق
در واپسین مرحله از عملیات غرورآفرین مرصاد، گروهک تروریستی منافقین خلق متحمل یکی از سنگینترین شکستهای نظامی خود شد. طبق برآوردهای رسمی، در این نبرد سرنوشتساز، حدود ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر از نیروهای منافقین به هلاکت رسیدند و نزدیک به هزار تن دیگر زخمی شدند. آنچنان که گزارشها نشان میدهند، شمار قابل توجهی از کشتهشدگان و اسرا از کادرهای ارشد سازمان و فرماندهان تیپهای عملیاتی بودند که نقش کلیدی در طراحی تهاجم داشتند.
این شکست سهمگین در تنگه پاطاق، بهویژه پس از توقف کامل پیشروی نیروهای منافقین در برابر مقاومت جانانه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، نقطه پایانی بر توهمات آنها در تصرف تهران بود. روز جمعه ۷ مرداد ۱۳۶۷، سازمان منافقین رسماً عقبنشینی از شهرهای اسلامآباد و کرند را اعلام کرد؛ عقبنشینیای که نه از سر تدبیر، بلکه ناشی از ناکامی مطلق در دستیابی به اهداف نظامی و سیاسی آنان بود.
عملیات مرصاد نهتنها پایان نظامی این گروهک در خاک ایران، بلکه رسوایی تاریخی آنها در برابر ملت بود؛ ملتی که با تکیه بر ایمان، مقاومت و رهبری حکیمانه، فتنهای بزرگ را در نطفه خنثی کرد.
_ تلفات سنگین و خسارات گسترده سازمان منافقین در عملیات مرصاد
عملیات سرافرازانه مرصاد که بهمنظور مقابله با تهاجم گروهک تروریستی منافقین خلق در مردادماه ۱۳۶۷ شکل گرفت، با وارد آوردن ضرباتی سنگین بر پیکره نظامی و سازمانی این گروه به نقطهای تعیینکننده در تاریخ جمهوری اسلامی بدل شد. بر پایه گزارشهای معتبر، در جریان این عملیات بیش از ۴۳۸ دستگاه نفربر، تانک و خودرو متعلق به منافقین منهدم شد و بالغ بر ۱۲۰۰ قبضه انواع تجهیزات و جنگافزارهای نظامی از بین رفت.
افزون بر آن، نیروهای جانبرکف جمهوری اسلامی موفق شدند ۵۳۱ دستگاه تانک، نفربر و خودرو و مقادیر قابل توجهی تجهیزات و سلاحهای انفرادی را به غنیمت بگیرند. این پیروزی چشمگیر، نهتنها موجب تضعیف شدید توان رزمی منافقین شد، بلکه انسجام تبلیغاتی و ایدئولوژیک آنان را نیز دچار فروپاشی کرد.
درخصوص شمار دقیق تلفات انسانی این گروهک، منابع مختلف آمارهایی متفاوت ارائه کردهاند. برخی منابع از کشته شدن بیش از ۲۵۰۰ تن از اعضای منافقین و اسارت ۵۳۱ نفر دیگر خبر میدهند که در میان آنها جمع زیادی از کادرهای ارشد و فرماندهان تیپهای عملیاتی سازمان دیده میشوند. با این حال، طبق روایت ناصر رضوی، کارشناس پیشین وزارت اطلاعات و مسئول وقت تهیه گزارش عملیات مرصاد، شمار کشتهشدگان این گروه ۱۴۰۰ نفر بوده است؛ وی تأکید میکند که بخش اعظم این افراد از اعضای ایدئولوژیک و آموزشدیده سازمان بودهاند که برای شرکت در عملیات از کمپ اشرف عراق و حتی دیگر کشورها بسیج شده بودند.
این عملیات بزرگ که در تنگه «چهارزِبر» انجام گرفت، چنان نقطهعطفی در دفع تهدید داخلی و خارجی محسوب شد که جمهوری اسلامی ایران این محل را «تنگه مرصاد» (به معنای کمینگاه) نام نهاد و آن را به عنوان نماد هشدار الهی و پاسخ تاریخی ملت ایران به فتنهانگیزان معرفی کرد.
_ روایت شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات
منافقین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلامآباد تا کرمانشاه با هر وسیلهای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند.
ساعت ۵ صبح رفتیم. همهی خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همینجور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همینطور از روی جاده میرفتیم، نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنهی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنهی مرصاد».
یکدفعه نگاه کردم، مقابل آنور خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همینجور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار میآورند تا از این خاکریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبریها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یکدفعه دادوبیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینها رو؟!
خوب اینها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودیها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم بهخاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چهجوری به اینها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من میترسم؛ من اگر بزنم، اینها خودیاند، ما را میبرند دادگاه انقلاب.
حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث میکنیم راجع به اینکه میخواهیم بزنیم آنها را، منافقین سر لولهی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها بچهی کرمانشاه بودند، با لهجهی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را میرسیم. سوار هلیکوپتر شدند و رفتند.
اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت بالا. بعد هم اینها را هرچه میزدند، از این طرف، جایشان سبز میشدند، باز میآمدند.
بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند.
بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی میکردند. از بیسیمها شنیده میشد: زری، زری! من بهگوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود.
بههرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیهی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیهی شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم.» و نقطهی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیفترین و خبیثترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.»
ثبت دیدگاه