رویای مادر و تعبیر شهید پیش از اعزام به جبهه‌
22 بهمن 1403 - 22:57
شناسه : 75482
1

رویای مادر و تعبیر شهید پیش از اعزام به جبهه‌ 🔹مادر شهید روایت می‌کند: خواب دیدم که در یک جاده بی‌انتها هستم که خالی از عابر و رهگذر بود، ناگهان بی‌اراده وارد امامزاده‌ای شدم و صدایی آمد. نگاه کردم دیدم شخصی که ظاهرا سید بود به سمت من می‌آید. آرام دستش را بالا آورد و […]

پ
پ

رویای مادر و تعبیر شهید پیش از اعزام به جبهه‌

IMG_20250210_100828gvuLREw

🔹مادر شهید روایت می‌کند: خواب دیدم که در یک جاده بی‌انتها هستم که خالی از عابر و رهگذر بود، ناگهان بی‌اراده وارد امامزاده‌ای شدم و صدایی آمد. نگاه کردم دیدم شخصی که ظاهرا سید بود به سمت من می‌آید. آرام دستش را بالا آورد و شالی روی دوش من انداخت. با صدای لرزان پرسیدم شما کیستید؟

🔹جواب داد که امام آخر شما هستم. شادی عجیبی به من دست داد و گفتم آقاجان این شال را نمی‌خواهم، از شما آخرتم را می طلبم. فرمودند این شال هم به درد دنیا و هم آخرت تو می‌خورد و تو را لازم می‌شود. با صدای فریاد خوشحالی‌ام از خواب پریدم.

🔹بارها این خواب را برای نادر تعریف کرده بودم ولی او هنگام عزیمت به جبهه به من گفت: ننه، خواب چند سال پیش را من تعبیر می‌کنم! آن شال، من هستم و هم در دنیا و هم در آخرت شفاء را برای شما خواهم گرفت.

* شهید نادر لطف‌الله‌ زاده که به صورت داوطلبانه به جبهه‌ پیوسته بود، سرانجام در ٢٢ بهمن ماه ١٣۶۴ در سن ١٨ سالگی در عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و فتح فاو، در داخل یکی از مقرهای ارتش بعثی در شبه‌ جزیره فاو عراق، از ناحیه پیشانی مورد اصابت گلوله افسر بعثی قرار گرفت و به درجه شهادت نائل آمد.

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.