روشنفکری این شهید باعث پیشرفت همسرش شد
مسیح عطایی نویسنده کتاب «من مرد این خانهام» در خصوص شخصیت اصلی این داستان، گفت: حسن در آن زمانه و در نوع خودش آزادی اجتماعی را در اختیار زهرا قرار میداد و همین دلیلی بود که زهرا توانست کارهای بزرگی انجام دهد و رشد کند.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب «من مرد این خانهام» نوشته مسیح عطایی به زودی از انتشارات ۲۷ بعثت وارد بازار نشر میشود. این کتاب تاریخ شفاهی زندگی بانو ایثارگر زهرا قیداری همسر شهید حسن نیکوقدم و خواهر شهید تورج قیداری است و زندگی این ۲ نفر در کنار زندگی زهرا میگذرد.
نویسنده اثر درباره محور کتاب گفت: زهرا قیداری در یک خانواده نسبتاً مذهبی در سال ۱۳۳۱ به دنیا آمد و در شانزدهمین بهار زندگی خود با حسن نیکوقدم آشنا میشود و زندگی مشترکی را شروع میکنند. از دوران نامزدی فعالیتهای انقلابی و ضد رژیم شاه را آغاز میکنند. حسن صبحها روزی خود را با کار در بازار در میآورد و عصرها با زهرا به مسجد میرفت و شبانگاه اعلامیههای امام را پخش میکردند. وقتی کار حسن در بازار زیاد میشد، زهرا به تنهایی در تظاهرات شرکت میکرد.
وی افزود: فعالیت این زوج انقلابی به دهه ۵۰ محدود نمیشود و آنان در سالهای دفاع مقدس نیز از وطن در میدان نبرد با دشمن و پشتیبانی از نیروهای نظامی حضور فعال داشتند. حسن چندین بار به شوخی از گلوله خوردن ابراز ترس میکند و هر بار زهرا او را تشویق میکند که به جنگ برود و مایه افتخار او در جامعه شود. حسن نیز هربار به او خاطر جمع میدهد و میگوید: بگذار خیالم از بابت تو و خانه راحت شود آن موقع میروم.
این نویسنده روشنفکری همسر زهرا قیداری را از نکات مثبت زندگی او دانست و ادامه داد: حسن در آن زمانه و در نوع خودش آزادی اجتماعی را در اختیار زهرا قرار میداد و همین دلیلی بود که زهرا توانست کارهای بزرگی انجام دهد. حمایتهای حسن باعث رشد زهرا شد و این در کتاب کاملا هویدا است. زهرا همیشه برای رفتن و انجام کاری از همسرش اجازه میگرفت و حسن به او میگفت: اگر کاری برای انقلاب میخواهی انجام بدی نیاز به اجازه من نیست و برو کارت را انجام بده. زهرا هم به بیمارستان ایلام رفت و در آنجا مشغول شد.
عطایی به خاطرات داخل بیمارستان اشاره کرد و گفت: زهرا از خانوادههایی که در حملات هوایی شیمیایی میشدند و یا اتفاقاتی که برای محلیهای ایلام میافتاد در خاطراتش آورده است. همچنین خاطره به شهادت رسیدن شهید احمد کشوری و سقوط هلیکوپتر ایشان را به خاطر داشت و شهید شیرودی را نیز در تشییع پیکر این شهید در بیمارستان دیده است که چقدر برای از دست دادن رفیق خود ناراحت است. بعد از مدتی برای پرستاری از مادر همسر خود به تهران آمد و در همان زمان همسرش به جبهههای دفاع از کشور میرود و شهید میشود.
وی افزود: زهرا تنها باید زندگی خود را بدون داشتن یادگاری از حسن سپری میکند و در این مسیر با چالشهای فراوانی از جمله آسیبهای اجتماعی در جامعه و نگاهای بد مردم و همسایهها به او به عنوان یک زن مجرد رو به رو میشود و تمام اینها در کتاب منعکس شده است. زهرا بعد از مدتی بنابر شرایطی، مجدد ازدواج میکند و محل سکونت خود را به مشهد و در جوار امام رضا(ع) منتقل میکند. من کتاب را زمانی که ایشان در منزل روضه برگزار میکردند نوشتم و از وجود ایشان کاملا بهره بردم. وی در دوران پدیدآمدن ویروس کرونا بر اثر بیماری از دنیا میرود و تنها از او خاطراتش باقی میماند.
پایان پیام/
ثبت دیدگاه