کعبه بغل کرده علی را
بر شورهزار قلبها، باران میآید
بر دردهای بیدوا، درمان میآید
دستان پشت پردهی خلق است حیدر
روزیرسان عالَم امکان میآید
چشم زمین روشن به روی صاحبش شد
شأن نزول سورهی انسان میآید
قبل از نبی کعبه بغل کرده علی را
بر جسم سرد کعبه حالا جان میآید
هم باطن یاسین و هم اُمُّالکتاب است
آیات مدح اوست در قرآن میآید
“ما خاک پای بچههای بوترابیم”
خیلی به نوکرهاش این عنوان میآید
باقی نمیماند گناهی و سیاهی
تا عشق حیدر در دل ویران میآید
در سینهام باشد غم عالَم غمی نیست
پای ضریحش غصهها پایان میآید
هم هوش و هم دل میبرد ایوان طلایش
عاقل از ایوان نجف حیران میآید
او وعده داده، دلخوشی من همین است
در لحظهی جان دادنم جانان میآید
✍🏻 مرضیه نعیم امینی
ثبت دیدگاه