دل‌نوشته | هست نذر «حضرت معصومه» احساساتِ من!
08 خرداد 1402 - 21:09
شناسه : 60830
4

هست نذر «حضرت معصومه» احساساتِ من! از خیابان إرم رد می‌شود ابيات من می‌رود شعرم زیارت با همه حاجاتِ من با سلامی این حرم را بوسه باران می‌کند باز هم با عاشقی طی می‌شود ساعاتِ من هر چه با ایوان آیینه صمیمی‌تر شدم بیشتر شد شوقِ من! تکثیر شد لذّاتِ من دارد از «زهرا» نشان! […]

پ
پ

هست نذر «حضرت معصومه» احساساتِ من!

از خیابان إرم رد می‌شود ابيات من
می‌رود شعرم زیارت با همه حاجاتِ من

با سلامی این حرم را بوسه باران می‌کند
باز هم با عاشقی طی می‌شود ساعاتِ من

هر چه با ایوان آیینه صمیمی‌تر شدم
بیشتر شد شوقِ من! تکثیر شد لذّاتِ من

دارد از «زهرا» نشان! دلداده‌اش هستم که هست
عمهٔ سادات نامش؛ فاطمه ساداتِ من

دلبخواهش می‌شوم هر روز نذر مادرش
کم شود کاهی اگر از کوهِ ایراداتِ من

خواندمش بی بی کریمه تا که دستم پُر شود
تا بگردانَد کرَم را جزو خُلقیاتِ من

خواهر شاه خراسان عشق اجداد من است
دوستش دارند حتی تک تکِ امواتِ من

آرزو دارم بخوانم این زیارتنامه را
آنچنان با معرفت که دل بماند ماتِ من

إذن از «موسی بن جعفر» از ازل دارم اگر
هست نذر «حضرت معصومه» احساساتِ من!

✍🏻 مرضیه عاطفی

دهه کرامت. حضرت معصومه

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.