فخر اسلام به میدان رشادت رخشید
تقدیم به اسطوره جهاد و مقاومت شهید یحیی سنوار
رزم مردانهی سنوار تماشایی بود
خون او بر در و دیوار تماشایی بود
ایستاده که بمیری چه شکوهی دارد!
قامت سرو علمدار تماشایی بود
گفته بودند که پنهان شده چون ترسوها
شیر در صحنهی پیکار تماشایی بود
شرزه شیر عربی را که به خون غلطیده
دوروبر، له له کفتار تماشایی بود
مرد آزاده نپوسید ولی در زندان
بر سرش غربت آوار تماشایی بود
فخر اسلام به میدان رشادت رخشید
عامل وحشت کفار تماشایی بود
چقدر رزم دلیرانه به او میآمد!
شوق سردار فداکار تماشایی بود
به شهادت برسد هر که شهید است اینجا
اسوهی عزت و ایثار تماشایی بود
چه شهیدانه به دیدار شهیدان بشتافت
پیرو قافله سالار تماشایی بود
شیعه، سنی، به مسلمانی او مینازند
هیبت مرد جگردار تماشایی بود
و به سرسبزی زیتون فلسطین سوگند
باری آن شاخهی پربار تماشایی بود
پشت در پشت حماسهست که یحیی سنوار
بار آخر که نه، هر بار تماشایی بود
قاسم و هنیه و سید حسن و یحیی نیز
پشت هم این همه تکرار تماشایی بود!
ثبت دیدگاه