دل‌نوشته | دختر سه ساله ابا عبدالله
10 شهریور 1402 - 17:41
شناسه : 63607
4

دختر سه ساله ابا عبدالله بسم الله سری غرق در خون، گلویی بریده بمیرم سر تو چه رنجی کشیده لبی سرخ و پرپر! لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده چه بابای خوبی! ز عالم سری تو کسی بهتر از تو ندیده ندیده نگاهت چو خورشید گرم است و گیرا که بر شام […]

پ
پ

دختر سه ساله ابا عبدالله

بسم الله

سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده

لبی سرخ و پرپر! لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده

چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو ندیده ندیده

نگاهت چو خورشید گرم است و گیرا
که بر شام تار دل من دمیده

رسیدی تو آخر! نه با پا که با سر
غم و شادی ام آه در هم تنیده..

رخ دخترت مثل ماهی گرفته
قد دخترت چون هلالی خمیده

فدای سرت زخم‌های تن من
که اشکم برای تو تنها چکیده

صدایم گرفته! دعایم گرفته
نفس‌های من شد بریده بریده…

شده محفل ما «پدر_دختری» باز
کنار سرت دخترت آرمیده

فاطمه معصومه شریف (طلبه جامعه‌الزهراسلام‌الله‌علیها)

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.