دل‌نوشته | از تبار غربت
23 شهریور 1402 - 15:07
شناسه : 64043
4

از تبار غربت اي زمين و آسمان‏‌ها سوگوار غربتت آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت بر جبين فصل‌ها هر يک نشان داغ توست اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون سينه‏ هامان يک به يک آيينه‌‏دار غربتت پاک شد آيينه از زنگ اي تماشايي‌‏ترين شستشو داديم […]

پ
پ

از تبار غربت

IMG_20230914_135002_098

اي زمين و آسمان‏‌ها سوگوار غربتت
آفتاب آسمان سنگ مزار غربتت

بر جبين فصل‌ها هر يک نشان داغ توست
اي گريبان خزان چاک از بهار غربتت

يک بقيع اندوه و ماتم، يک مدينه اشک و خون
سينه‏ هامان يک به يک آيينه‌‏دار غربتت

پاک شد آيينه از زنگ اي تماشايي‌‏ترين
شستشو داديم دل را از غبار غربتت

شب سيه‏‌پوش از غم و اندوه بي‌پايان توست
شرمگين خورشيد از شب‌هاي تار غربتت

اي بقيعت عاشقان را کعبه‌ي عشق و اميد
سينه چاکيم از غم تو، بيقرار غربتت

شهر يثرب داغدار خاطرات رنج توست
خم شده پشت مدينه زير بار غربتت

از همه زخم زبان، تهمت، خيانت، از تو صبر
چشم تاريخ اشکبار روزگار غربتت

مي‌‏تپد دل‌هاي عاشق در هواي نام تو
با غمي خو کرده هر يک در کنار غربتت

کاش مي‌شد روشناي تربت پاک تو بود
چلچراغ اشک ما در شام تار غربتت

دايره در دايره پژواکي از اندوه توست
هيچ داغي نيست بيرون از مدار غربتت

دامن اشکي فراهم داشتم، يک سينه آه
ريختم در پاي تو، کردم نثار غربتت

آشناي زخم دل‌ها، غربت معصوم توست
من دلي دارم پريشان از تبار غربتت

▫️شاعر: سید مهدی حسینی
امام حسن مجتبی علیه‌السلام

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.