خادمان جمهوری اسلامی
زنده ماند
*دوستی نوشته بود دشمن شاد شدیم، با خودم گفتم دشمن نمیداند چه شد و الا شاد نمیشد. حالا دیگر با خونش هم خادمی میکند، خون شهید کارها میکند، چه کارهایی؟
* مثلا بی خیال ترین آدمهایی که در هیچ انتخاباتی هم شرکت نکرده بودند، خبر را می شنوند، بعد میگویند رییسی آنجا چه میکرد؟ داشت خدمت میکرد؟ میخواست چه پروژه هایی را افتتاح کند؟ حین خدمت به مردم شهید شد؟ بعد مثل آنها که میپرسیدند مگر علی ع نماز میخواند که در محراب شهید شد، با خود میپرسد مگر مدیران کشور خدمت میکنند؟ آنگاه سرش را از سمت بی بی سی میچرخاند به سمت فطرت و نوای قلبش و بعد کمی تامل میکند. رابطه مردم با خادمان جمهوری اسلامی و همه این حرم بعد از این خون تفاوت میکند. حتی آنانکه هیچ وقت نبودند پای کار، مثل زائرانی که یک خادم دوست داشتنی حرم، دستشان را میگیرد و می بردشان زیارت.
*خون خون خون، نمیدانید چه معجزه ای میکند، وقتی بهشتی شهید شد، خیلی ها برای مظلومیتش گریه کردند، اما امان از الطاف خفیه خدا، خونش ریل انقلاب را چرخاند، از سمت همه گمراهی ها و کاستی ها که غصه اش را میخورد به سمت امام. مثل خون حاج آقا مصطفی که در غربت و مظلومیت پر کشید و دست ایران را در دست پدر و امامش گذاشت، مثل آقای رئیس دولت مردمی، دید دشمن ذهن خیلی ها را نسبت به مدیران ما خراب کرده، آستین بالا زد و با خون پیوندمان داد به همه خادمان جمهوری اسلامی که حرم است. که باور کنیم از شؤون عاقبت به خیری خدمت به این حرم است. نمیدانید خون چطور همه گمراهی ها و کاستی ها را میشوید و میبرد. چه خادمی با کلاسی. چه خادمی جذابی.
*راست میگفتند شش کلاس بیشتر سواد نداشت، به عدد لایه های عالم، الله الذي خلق السماوات والأرض وما بينهما في ستة أيام ثم استوى على العرش
حالا بنشینند و تماشا کنند کسی که تا عرش سواد دارد چقدر قدرت دارد العلم سلطان، ببینید چه میکند. هر چه یک عده داد زدند آیت الله است، دکتر است، دروغ نگویید، نه اینها همه پاسخهای ناقصی بود، نه او پرکشید تا عرش، عرش امام رضاع، راضیه مرضیه. تا نشان دهد کلاس خادمی این حرم چقدر بالا است.
*با آل هاشم رفت امام جمعه ای با بالاترین محبوبیت، با امیرعبداللهیان رفت که طعم وزارت خارجه جمهوری اسلامی را بالاخره به ما چشاند، به قول اسماعیل هنیه، وزیر خارجه کل جبهه مقاومت هم بود همزمان، چقدر زیبا همه چیز طراحی شده، چقدر پر معنا، چقدر آموزنده.
*برای مظلومیتش گریه نکنید، وقتی در مناظره ها تهمت به او میزدند و او که سینه اش پر از اسرار بود، بلد نبود آبرو ببرد، برای مظلومیتش گریه نکنید وقتی رییس تنها دولتی بود که هر چه متهمش میکردند به دروغ، شکایتی نمیکرد، برای مظلومیتش گریه نکنید، وقتی در میان اغتشاشات وارداتی مهسا و مصی ، آرام و بی صدا کار میکرد و دست رهبرش را پر میکرد از پیشرفت در همان ایام، برای مظلومیتش گریه نکنید وقتی کنار پیرمرد و پیرزن روستایی مینشست و درد دلهایشان را میشنید انگار خادمی زائران این حرم در ذات او بود. او مظلوم بود، اصلا مومن مظلوم است. اما حالا ببینید اخلاص و خدمت با هم چه میکند برای یک کشور و یک مدیر. آبروی مدیران نظام شد، آبروی حوزه های علمیه شد، با همان عبا و عمامه خاکی اش، که حالا سوخته و غرق گل و لای شده و غرق خون شده.
*یا امام رضا ع، “قربون کبوترای حرمت” برکتی به این خون های پاک بده که هر آنچه از این الطاف خفیه، قرار بود گیر این مردم مظلوم ایران بیاید، صدها چندان شود، راستی سر ظهر پر کشید کنار گنبدتان از او بپرس “ناهار خوردی”؟ احتمالا لبخندی میزند بعد میگوید نه آقا جان، نخوردم ، ولی اول مردم. اول آن پیرزنی که دست به دعا برداشته بود، اول آن کودک معصوم که در حرم میدود، اول آن خانم کشف حجاب کرده که در بغلش سگ گرفته و خیال میکند اینطوری با کلاس شده، اول آن آقایی که تهمت بی سوادی به من زد تا برای خود آبرو جمع کند، اول آن قلم به دستی که مینوشت و ناخواسته پروژه ناامید کردن مردم را پیش میبرد. اول آن ها که نمیدانستند زندگی در حرمی به نام ایران، زندگی در صحن امام هشتم است و حالا باز طبق معمول غذای حضرتی هست، به همه هم میرسد. بفرمایید بسم الله.
*گریه نکنید بچه ها، به قول امام رضاع، یابن الشبیب ان کنت باکیا لشئ فابک للحسین ع. خواستید گریه کنید برای آن مظلومی گریه کنید که وقتی زمین خورد، سی هزار نفر دور پیکرش هلهله کردند، دشمن شاد شد ولی آنها نمیدانستند او چطور با خونش صحنه را زیر و زبر میکند و تاریخ میسازد، برای آن آقایی که خون خادمان و اصحابش هم مثل خودش و فرزندانش تاریخ ساز است. السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی “اصحاب الحسین”
🖌علی مهدیان
ثبت دیدگاه