توفیق کار خیر
شبی خواب بودم که نیمههای شب، صدای در خانهام بلند شد. از پنجره طبقه دوم از مردی که آمده بود به در خانهام، پرسیدم که چه میخواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش در خطر است.
میخواست کمکش کنم.
لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پلهها، فقط در ذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاج احمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛ همین.
رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج) را خواب دیدم…
* فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی، حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟
* آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردم و کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند…
* وقتی در دعاهایت، از خدا توفیق کار خیر خواسته باشی. وقتی از حجت زمان، طلب کرده باشی که حوائجش بدست تو برآورده و برطرف گردد و این را خالصانه و از روی صفای باطن خواسته باشی؛ خدا هم توفیق عمل میدهد، هرجا که باشی گرهای باز میکنی؛
ولو به جواب دادن سوال رهگذری
🔰واعظ شهیر حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ احمد کافی(ره)
ثبت دیدگاه