تلنگر | مواهب گستردۀ خداوند
30 دی 1402 - 18:12
شناسه : 67714
7

مواهب گستردۀ خداوند نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه، قلم در دست گرفت و چنین نوشت: * “سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتی دراز در اثر این عمل، اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. * در همین سال به سنّ شصت […]

پ
پ

مواهب گستردۀ خداوند

932110LaPKv9I

نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه، قلم در دست گرفت و چنین نوشت:
* “سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتی دراز در اثر این عمل، اسیر بستر بودم و فاقد حرکت.
* در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت.
* سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم.
* در همین سال، درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد.
مجبور شد چندین روز گچ‌گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد.”

و در پایان نوشت، “خدایا، چه سال بدی بود پارسال!”

* در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌زده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند.
* بی‌ آن‌که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد.

* نویسنده، نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود:

* “سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سال‌ها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم.

* سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم.

* حالا می‌توانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون‌تر، صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن‌ که زمین‌گیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن‌که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت.

* در همین سال بود که خداوند به پسرم، زندگی دوباره بخشید.
* اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن‌که معلول شود زنده ماند.

* ” و در پایان نوشته بود، “سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!”

* نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم‌کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته، بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد.

* در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار می‌کند بلکه شاکر بودن است که ما را مسرور می‌سازد.

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.