تلنگر | خوبی آدم‌ها
17 مرداد 1403 - 10:08
شناسه : 71889
2

خوبی آدم‌ها خواجه‌‏اى، غلامش را ميوه‌‏اى داد. غلام، ميوه را گرفت و با رغبت تمام می‌خورد. خواجه، خوردن غلام را می‌ديد و پيش خود گفت: كاشكى نيمه‌‏اى از آن ميوه را خود می‌‏خوردم. بدين رغبت و خوشى كه غلام، ميوه را می‌خورد، بايد كه شيرين و مرغوب باشد. پس به غلام گفت: يك نيمه از […]

پ
پ

خوبی آدم‌ها

Presentation1-14fu9qFS

خواجه‌‏اى، غلامش را ميوه‌‏اى داد. غلام، ميوه را گرفت و با رغبت تمام می‌خورد. خواجه، خوردن غلام را می‌ديد و پيش خود گفت: كاشكى نيمه‌‏اى از آن ميوه را خود می‌‏خوردم. بدين رغبت و خوشى كه غلام، ميوه را می‌خورد، بايد كه شيرين و مرغوب باشد.

پس به غلام گفت: يك نيمه از آن به من ده كه بس خوش می‌خورى. غلام، نيمه‌‏اى از آن ميوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه، قدرى از آن ميوه خورد، آن را بسيار تلخ يافت. روى در هم كشيد و غلام را عتاب كرد كه چنين ميوه‏‌اى را بدين تلخى، چون خوش می‌خورى.

غلام گفت: اى خواجه! بس ميوه شيرين كه از دست تو گرفته‌‏ام و خورده‌‏ام. اكنون كه ميوه‌‏اى تلخ از دست تو به من رسيده است، چگونه روى در هم كشم و باز پس دهم كه شرط جوانمردى و بندگى اين نيست. صبر بر اين تلخى اندك، سپاس شيرينی‌هاى بسيارى است كه از تو ديده‌‏ام و خواهم ديد.

* همیشه از خوبی آدم‌ها برای خودت دیوار بساز، هر وقت در حق تو بدی کردند فقط یک آجر از دیوار بردار، بی‌انصافیست اگر دیوار را خراب کنی !!!

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.