ایران را دریابیم
27 خرداد 1400 - 13:00
شناسه : 9291
2

همه ما شعر ایرج میرزا در حکایت جوان عاشق‌پیشه و مادرش را شنیده‌ایم، آنجا که نهایتا قلب مادر در مصدومیت فرزند قاتل می‌گوید «آه پای پسرم خورد به سنگ». چنین است حکایت مام میهن که در کشاکش خودخواهی‌ها و جاه‌پرستی‌ها فراموش می‌شود و مدعیان خدمت و سلامت و راستی و درستی مادر خود را از […]

پ
پ

همه ما شعر ایرج میرزا در حکایت جوان عاشق‌پیشه و مادرش را شنیده‌ایم، آنجا که نهایتا قلب مادر در مصدومیت فرزند قاتل می‌گوید «آه پای پسرم خورد به سنگ». چنین است حکایت مام میهن که در کشاکش خودخواهی‌ها و جاه‌پرستی‌ها فراموش می‌شود و مدعیان خدمت و سلامت و راستی و درستی مادر خود را از یاد می‌برند، اینکه سهل است همچنان در تخریب و تضعیف مام خود می‌کوشند.

به گزارش ایسنا، سیدمصطفی هاشمی‌طبا در ادامه یادداشت خود در روزنامه «شرق» نوشت: به فلسطین نگاه کنیم که ساکنان آن در ابتدا زمین‌های میهن خود را به یهودیان آزمند حسب نقشه‌ای از پیش طراحی‌شده فروختند و به سوریه بنگریم که مردم آن در برابر غاصبانی به نام داعش فرار به دیگر کشورها را به رحل اقامت در خاک خود ترجیح دادند. اینان مام میهن را به هر دلیل از دست دادند و سرزمینشان آماج تاخت و تاز صهیونیست‌ها و دست‌آموزهای بیگانگان شد.

اگر مام میهن زنده باشد، مردم در آن می‌توانند زیست کنند، شادی بیافرینند و در غم هم شریک باشند اما اگر مام میهن آزاد و آباد نباشد، مردم در عسرت و تنگدستی و نگون‌بختی زندگی می‌کنند و غم آنان آن‌قدر سنگین می‌شود که شادی جرئت نزدیک‌شدن به مردم را نمی‌کند. اما در منطق جاه‌طلبان و دنیامداران فقط اشیا ارزش دارند و آن‌هم اشیائی که به آنها سود برساند و نه اشیائی که باید به حراست آن بکوشند و این در منطق شاه قاجار، ناصرالدین متجلی بود که اجازه داد همه اشیای عتیقه شوش به جز طلا و جواهر به خارج ارسال شود. از نظر جاه‌طلبان و سهم‌خواهان مردم هم یک شیء هستند. اشیائی که امروز خاصیتی به نام رأی دارند.

فریاد دوستداران کرسی ریاست‌جمهوری در طول هفته گذشته به آسمان بلند شد که «آهای مردم! ما به شما یارانه ۱۰ برابر می‌دهیم، سهام شرکت نفت می‌دهیم، میلیون‌ها مسکن می‌سازیم، غارتگران ایرانیان را رسوا می‌کنیم، زنان را بر سر می‌نهیم، اقلیت‌ها و اهل تسنن را به اوج می‌آوریم، معیشتتان را بهتر می‌کنیم، سه‌ماهه شر ویروس را از سرتان کم می‌کنیم، بیمه سلامتتان را کامل می‌دهیم، آمریکا را به زانو درمی‌آوریم تا خودشان تحریم را بردارند، به نوعروسان ۵۰۰ میلیون تومان می‌دهیم، پهنای باند اینترنت را اضافه می‌کنیم، تولید را افزایش می‌دهیم، صادرات به کشورهای همسایه را ۱۰ برابر می‌کنیم، قاچاق را ریشه‌کن می‌کنیم، ارز و طلا را در بازار نمی‌فروشیم، ارزش ریال را بالا می‌بریم تورم را ریشه‌کن می‌کنیم» و ده‌ها و صدها وعده دیگر به مردم، چراکه مردم باید رأی دهند و این رأی را به نام «من» به صندوق بیندازند. اما از اینان هیچ کدام نگفتند: «آهای ایران، من تو را دوست دارم، دشت‌هایت را پایدار خواهم کرد، به آب‌هایت دیگر دست تطاول دراز نمی‌کنم، نفت و گازت را بی‌جهت مصرف نمی‌کنم و پول آن را هدر نمی‌دهم، از جنگل‌هایت حراست می‌کنم، زمین‌های زراعی‌ات را شور نمی‌کنم، تالاب‌هایت را نمی‌خشکانم، چهره‌ات را با زباله و آلودگی‌های انسان‌ها مخدوش نمی‌کنم، به جای درخت‌هایت در زمین‌ها تیرآهن و سیمان نمی‌کارم، کاری می‌کنم که فرزندان فرهیخته‌ات از دامانت نروند، کاری می‌کنم که فرزندانت با هم مهربان و غمخوار باشند و تو را دوست داشته باشند.» آری هیچ‌کس نگفت، چراکه «ایران» رأی ندارد و فاقد دستی است که به صندوق رأی بیندازد.

آیا اینان که دعوای مدارک بالاتر از دیگری دارند و هریک مدعی داشتن دکترا و فوق دکترا از هلند و دانشگاه تهران و دانشگاه‌های آمریکا و انگلیس و حوزه‌های علمیه هستند، نمی‌دانند بدون ایران همه هیچ‌اند؟ آری همان ایرانی که در هشت سال دفاع مقدس ۳۰۰ هزار نفر از بهترین جوانانش برای حفظ مرزها جان خود را از دست دادند و حال دیگران می‌خواهند به‌ نام خود آن را مصادره کنند. حفظ مرزهای ایران واقعا مقدس است و آن‌همه خون به پای آن بی‌جهت ریخته نشد. آنان درخت حفظ ایران را با خون خود آبیاری کردند. اما حفظ ایران و استقلال آن تنها یک بعد ندارد، ابعاد حفظ ایران باید توسط مردم آن شناخته و عملی شود.

آری «مردم» رأی دارند و طبیعی است که پس از رأی‌دادن کم و بیش فراموش شوند اما «ایران» رأی ندارد و از پیش فراموش شده است. به‌علاوه این مام میهن مادری است که در دامان او نعمات فراوان است، این نعمات را می‌توان مصرف کرد یا قول مصرف آن را داد تا رأی به دست آید. طبیعی است وقتی بخواهیم دهان «مردم» را شیرین کنیم، فقط با نعمات در دامن این مام میهن می‌توانیم آن را عملی کنیم و چنین است که منافع مردم را با به‌خاک‌نشاندن مام میهن تأمین می‌کنیم و البته این بار اول نیست که چنین است زیرا در حقیقت مسئولان درحالی‌که باید برای مردم حق و مسئولیت را توأما مطرح می‌کردند، به اشتباه با حسن نیت یا برای کسب آرا و وجیه‌المله‌شدن از مسئولیت مردم سخن نگفتند و وعده رفاه و عدالت و اقتصاد آرمانی و مدینه فاضله را به مردم داده‌اند و در چهار سال گذشته با وجود همه تحریم‌ها و نداشتن تدبیر لازم برای مقابله با آن و شناساندن مسئولیت‌های همگان دائما بر طبل بهبود معیشت کوبانده‌اند و در جهت مقابل سیاست‌های داخلی و خارجی را بر اصل مقاومت پایه‌گذاری کرده‌اند درحالی‌که در داخل تبلیغ برای بهبود معیشت و گشادگی مشکلات ادامه داشته است. در این میان آنچه به دست فراموشی سپرده شده، همان مام میهن است. میهنی با سرزمین وسیع آکنده از مظاهر زیبا و پرمهر طبیعت، با مردمانی که هویت این سرزمین را می‌سازند و اینک در معرض تندباد تخریب داخلی قرار گرفته است.

آقای رئیس‌جمهور فعلی و بعدی و بعدتری! اگر بتوانی میهن را آباد کنی و دست تطاول را از آن کوتاه کنی، کاری کرده‌ای. خود می‌دانی که وعده‌هایت به مردم راه به جایی نمی‌برد و خود را هر چه بیشتر در مرداب وعده‌ها فرو خواهی کرد. اگر میهن را دریابی، جا پای نسل‌های کنونی و آینده را محکم کرده‌ای و خود را سربلند، اما اگر خواست‌هایت به وعده‌های داده‌شده – که نمی‌توانی انجام دهی – بسنده کند، حتما در پیشگاه خداوند مسئولی و چون بسیاری از حاکمان تاریخ فراموش‌شده هستی، بی‌جهت نیست که نام‌هایی چون نادرشاه و امیرکبیر که دغدغه حفظ ایران را داشته‌اند در تاریخ ماندگار شده‌اند. به صداقت در پیشگاه مردم اعتراف کن که همه باید ابتدا در حفظ ایران کوشا باشیم، آن‌گاه است که منافع ما تأمین می‌شود.

انتهای پیام

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.