اول پدرت را راضی کن
10 خرداد 1403 - 10:47
شناسه : 70600
4

اول پدرت را راضی کن جناب شيخ رجبعلی خیاط، گاه به بعضی از افراد، اجازه حضور در جلسه‌های خود را نمی‌داد و یا شرطی برای آن می‌گذاشت… یکی از ارادتمندان شیخ که قریب بیست سال با ایشان بود، آغاز ارتباط خود با شیخ را این‌گونه تعریف می‌کند: در آغاز هر چه تلاش می‌‌کردم که به […]

پ
پ

اول پدرت را راضی کن

IMG_20240530_093853_7863ug9KLg

جناب شيخ رجبعلی خیاط، گاه به بعضی از افراد، اجازه حضور در جلسه‌های خود را نمی‌داد و یا شرطی برای آن می‌گذاشت…
یکی از ارادتمندان شیخ که قریب بیست سال با ایشان بود، آغاز ارتباط خود با شیخ را این‌گونه تعریف می‌کند:
در آغاز هر چه تلاش می‌‌کردم که به محضر او راه پیدا کنم، اجازه نمی‌داد تا این که یک روز در مسجد جامع ایشان را دیدم، پس از سلام و احوال‌پرسی گفتم: “چرا مرا در جلسات خود راه نمی‌دهید؟”
فرمودند: “اول پدرت را از خود راضی کن بعد با شما صحبت می‌کنم”!
شب به منزل رفتم و به دست و پای پدرم افتادم و با اصرار و التماس از او خواستم که مرا ببخشد.

پدرم که از این صحنه شگفت‌زده شده بود پرسید: چه شده؟ گفتم: شما کار نداشته باشید، من نفهمیدم، اشتباه کردم… مرا ببخشید و بالاخره پدرم را از خود راضی کردم.

فردا صبح به منزل جناب شیخ رفتم، تا مرا دید فرمود: “بارک اللّه!! خوب آمدی، حالا پهلوی من بنشین”
از آن زمان که بعد از جنگ جهانی دوم بود تا موقع فوتشان، با ایشان بودم.

ا.یوسفی

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.