آرمان، پسر تمام مادران ایران زمین
۶ آبان ماه، اولین سالگرد شهادت شهید آرمان علیوردی
بسم رب الشهداء و الصدیقین
به یاد آرمان عزیز؛
شهید آرمان علیوردی طلبه ۲۱ ساله حوزه علمیه آیتالله مجتهدی و بسیجی یگان امام رضا(ع)، ساکن محله شهران تهران بود که در آبان ۱۴۰۱ به دست اغتشاشگران به شهادت رسید.
مردان خدا،
پرده انکار دریدند …
یعنی همه جا، غیر خدا
هیچ ندیدند….
از دیده رفتهای، ز دل اما نمیروی
تو آرمان سرخ جوانان میهنی
سرسبز از رشادت تو سرزمین من
از خون تو سپید شد چهرهی وطن
┄┅═══••✾••═══┅┄
🔻 پدر آرمان از فرزندش میگوید؛
شاگرد زرنگ دانشگاه سر از حوزه در آورد، آرمان آرمانی شد.
🔹 شهید آرمان علیوردی، طلبه ۲۱ ساله ساکن محله شهران تهران بود. وی در اغتشاشات ۴آبان ۱۴۰۱ در شهرک اکباتان از سوی عدهای ربوده شد و بعد از ضربوشتم شدید با ضربات متعدد چاقو، او را کنار خیابان رها کردند. بهدلیل شدت خونریزی، روز جمعه (۶ آبان) شهادت میرسد.
🔻عزتالله علیوردی، پدر طلبه شهید آرمان علیوردی:
آرمان، اولین فرزند من بوده است. در سال ۱۳۸۰ به دنیا آمده است. یک سالی مهندسی عمران خواند و یک روز گفت میخواهم بروم درس حوزه بخوانم. گفتم حداقل دانشگاه را تمام کن بعد برو حوزه. گفت نه. بهتر است که بروم حوزه بخوانم و سرباز امام زمان(عج) شوم. چنین عقیدهای داشت.
◻️ از قبل از حوزه، کارهای جهادی هم انجام میداد. چه سیل، چه زلزله و حتی در مسئله کرونا هم دست به کار شده بود و برای میکروبزدایی، شبها میرفت و کمک میکرد.
◻️ بعدا متوجه شدیم که یک سری شاگرد داشت که از لحاظ سطح سواد و درآمدی پایین بودند یا اهل جاهای خاصی بودند و او به آنها آموزش میداد و هدایایی را با کمک دیگران یا با هزینه شخصی خودش برای آنها تهیه میکرد. میگفت شاد کردن دل این بچهها خیلی برای من ارزشمند است.
◻️ در خانواده، فامیل و آشنایان هرکس آرمان را میشناخت، میگفت که بینظیر است. الآن که این اتفاق برایش افتاده و شهید شده است، هرکس میآید، میگوید آرمان فرق داشت.
◼️ ساعت ۱۰ شب از بیمارستان زنگ زدند. به من اطلاع دادند که آرمان زخمی شده. خودت را سریعتر به بیمارستان برسان. مادرش مدام در این مورد میپرسید که ماجرا چیست. من گفتم که دوستم بود و فلان چیز را میخواست. به این بهانه حرکت کردم به سمت بیمارستان.
دکتر گفت که هوشیاریاش پایین است. فعلاً دارو میدهیم که ببینیم تا فردا چه میشود؛ ساعت ۱۰ و ۱۱ صبح که با دکترش صحبت کردم، گفت میخواهی واقعیت را بگویم یا چیز دیگر؟ گفتم واقعیت را بگویید. گفت، حقیقت این است که از دست ما کاری ساخته نیست. باید دعا کنید. ما هم متوسل شدیم؛ ولی خواست خدا و قسمت بر این بود که ایشان به شهادت برسد.
┄┅═══••✾••═══┅┄
برای آرمان علیوردی و به فرمایش حضرت آقا:
آرمان عزیز.
میتوان گفت، شخصیتهایی که در هر زمانی، نسبت به دیگران برتری ویژهای پیدا میکنند، و نامشان بر سر زبانها میافتد، در زمانهای خاص، دارای عملکردی متفاوت نسبت به دیگران بودهاند و این شهرت، بازتاب عملیست که برای آن، زحمات بسیاری کشیدهاند..
جنس آرمان علیوردی از این نوع افراد بود.
بطوری که مورد تمجید بزرگترین رهبر جهان تشیع قرار میگیرد که تعاریف ایشان کمتر راجع به بزرگان و علمای دین بکار گرفته شده است.
این طلبهی شهید طبیعتا، در خلوت و جلوت خود توانسته است با خدای خویش عهدی استوار ببندد و ایمانی راسخ را در ضمیر خود نهادینه کند تا در بزنگاه تصمیمگیری؛ هرگونه تردید را از عمل خود دور نماید.
آرمان، متبلور و همسنخ با عقاید دینی و سیرهی اهلبیت علیهالسلام و اندیشههای عارفانهی امامین انقلاب و هنرنمایی این دو بزرگوار در پرورش نسلی است که از عرفانهای کاذب خارج شدهاند و مسیر صدساله رو یک شبه پیمودهاند.
شاید بزرگترین امتحان و به قول امروزیها، چالش آرمان، بین دوراهی قرار گرفتن توهین به نائب امام زمان عجلالله و رهایی از مرگ بود که بواسطه ثبات قدم، بهترین مسیر را در کوتاهترین زمان طی نمود و به جمع و السابقون السابقون ملحق شد.
سر سفرهی آلالله متنعم باشید، آرمان عزیز که افتخاری شیرین برای کشور عزیزمان و بسیجیها رقم زدید.
┄┅═══••✾••═══┅┄
خصوصیات اخلاقی شهید آرمان علیوردی:
*آرمان واقعا بینظیر بود. یک فرد دلسوز بود. فردی بود که واقعا مردم را دوست داشت. به همنوعش کمک میکرد. فردی نبود که طوری با مردم رفتار کند که آنها را دل چرکین کند. در خانواده، فامیل و آشنایان، هرکسی آرمان را میشناخت میگفت که بینظیر است. آرمان، اصلا زمینی نبود و همیشه آرزوی شهادت داشت. میخواست سرباز امام زمان عج باشد که به آرزویش رسید.
┄┅═══••✾••═══┅┄
دعا کنید شهیـد بشم
یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم.
فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم. آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید.
همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم…
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛
اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم؛
شاید بعضیها معناش رو هم نمیدونستند…
📎به روایت یکی از متربیهای شهید
┄┅═══••✾••═══┅┄
پایان عملیات طلبه بسیجی
از همه لحاظ در حوزه و برای کمک به مردم کار میکرد، هم مادی و هم معنوی…
همه میگویند کسی نمیتواند برای ما جای آرمان را پر کند.
هر مسئولیتی هم که به او میدادند، به نحو احسن و با جان و دل انجام میداد، میگفت: تا اون کار رو تموم نکنم ول نمیکنم…
آخر هم با جان و دل کارش را تمام کرد، جانش را داد و به هدفش رسید.
📎روایت از مادر بزرگوار شهید
┄┅═══••✾••═══┅┄
دوستانش گفتن:
شب قدر تو هیئت گفتن به یکی نیازه که بچههای کوچیک رو از دم در ببره تا مهد کودك هیئت ..
همه گفتیم ما میخوایم قرآن به سر بگیریم و قبول نکردیم،
اما آرمان قبول کرد؛ و کل شب احیا فقط دم در ایستاده بود و بچهها رو تا مهد کودک میبرد ..
راههایِ عاقبتبخیری فقط اونایی نیست که ما فکر میکنیم!
┄┅═══••✾••═══┅┄
⭕️همسر شهید باکری در دیدار با مادر شهید آرمان علیوردی(سال ۱۴۰۱):
🔸تا آخرین قطره خون از نظام و رهبرمان دفاع میکنیم/خائنین داخل و خارج روزی متوجه اشتباه خود میشوند/«آرمان»ها ادامهدهنده راه شهید باکری هستند.
همسر شهید مهدی باکری فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا در دیدار با خانواده آرمان علیوردی اظهار داشت: لازم است به مادر آرمان بگویم، ما به مادر این شهید و مادر شهدای اغتشاشات اخیر افتخار کرده و با آنها همدردی میکنیم. درد شما را میفهمیم چرا که جوانان شما برای انقلاب و نظام اسلامی زحمت کشیدند و در این راه به شهادت رسیدند. همه ما خانواده شهدا، این راه را خودمان انتخاب کردیم که تا آخرین قطره خون از نظام و رهبرمان دفاع کنیم.
وی ادامه داد: اجازه نمیدهیم استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، اسرائیل و انگلیس قدم به کشور ما بگذارند و به آرمانها و اعتقادات ما صدمه وارد کنند. به همه کسانی که با خائنین داخل و خارج همصدا شدند میگوییم اشتباه میکنید و روزی به این حقیقت خواهید رسید.
┄┅═══••✾••═══┅┄
ناگفتههایی از شهادت طلبه بسیجی آرمان علیوردی:
🔹️چندی پیش، یکی از دوستان شهید آرمان علیوردی، ناگفتههایی از شهادت وی را بیان کرد؛ ناگفتههایی دردناک که نشان از اوج مظلومیت این شهید دارد. در ادامه این روایت آمده است.
روایت ماجرا از زبان دوست شهید علیوردی:
🔸حالا که داریم به روز عاشورا نزدیک میشویم یک سری از ناگفتههای شهادت آرمان را بهتان میگویم. آرمان را دو مرتبه و دو گروه مختلف زدند. اولین گروهی که آرمان را گیر آوردن تا سرحد مرگ با هر چی که دستشان آمد آرمان را زدند. همان فیلمهایی که از شهادت آرمان منتشر شد، یک بخش زیادی مربوط میشود به گروه اول. اما آخرش یک دختر که او هم داشت آرمان را میزد، رو به جمعیت میگوید که بس است دیگر کشتینش! بسشه… آنها هم آرمان را رها میکنند.
🔹️آرمان از جایش بلند میشود و خونین سمت خیابون اصلی میرود. صدای بسیجیها را میشنود که داشتند حیدر حیدر میگفتند. میرود سمت صدا، اما وقتی میپیچد داخل کوچه میبیند که سر کوچه، یک گروهی دختر و پسر ایستادند و دارند شعار مینویسند. آنها تا وضعیت آرمان را میبینند، میفهمند بسیجی بوده و کتکش زدند. میروند سمت آرمان. آرمان که دیگر رمقی برایش نمانده، خیلی راحت میافتد دست این جماعت. اینها شروع میکنند به قصد کشت، آرمان را زدن. گویا چندتاشون حالت عادی هم نداشتند و مواد مصرف کرده بودند.
🔸️یک دختر، بینشان که اسپری دستش بوده، با همان میکوبد به صورت آرمان. یکیشان یک میلگرد داشته که نوکش را تیز کرده بوده و به عنوان سلاح از آن استفاده میکرده. با همان میلگرد میکوبد روی جمجمه سر آرمان. وقتی آرمان را رساندن بیمارستان، جمجمهاش شکسته بود. اما یکی دیگهشان که واقعاً امیدوارم قیافش را یک روز ببینم، میشیند جلوی آرمان و به بقیه میگوید دست نگهدارین. رو به آرمان میکند و همزمان که داشته فیلم میگرفته، به آرمان میگوید به امام اولت فحش بده ببينم سریع… به علی فحش بده… به حسین فحش بده، به خامنهای فحش بده… آرمان چیزی نمیگوید.
🔹با ناخونگیر، پوست بدنشو آروم آروم میکَنَد و از او میخواهد فحشاشو تکرار کند. اما آرمان هیچی نمیگوید. آنقدر آرمان را میزنند تا بیهوش میشود. وقتی آرمان بیهوش میشود شروع میکنند به رقصیدن و لگد زدن به بدن شهید و از این کارشان، فیلم هم میگیرند.
🔸️وقتی میروند، یک کارگر افغانستانی که گویا نگهبان یکی از ساختمانهای اطراف بوده میآید و زیر سر آرمان، بالش میگزارد و روی بدنش پتو میاندازد اما زنگ نمیزند به آمبولانس. البته اگر زنگ هم میزد، فرقی نمیکرد. توی آن شلوغی، آمبولانس به آرمان نمیرسید.
🔹وقتی رساندنش بیمارستان، هوشیاری آرمان سه بوده. یکی از رفقا میگفت وقتی رسیدم بیمارستان، دستاتش را به تخت بسته بودن. شاید برای اینکه اگر به هوش آمد، تشنج نکند و همه صورتش ورم کرده بود. نصف روز، توی حالت کما میماند و آخر به شهادت میرسد.
🔸️تمام این وقایع، توسط خود قاتلها فیلمبرداری شده ولی وقتی از بازپرس پرونده پرسیدیم چرا این فیلمها را قطرهچکانی منتشر کردید و فیلمهای اصلی را منتشر نمیکنيد، گفت که من توی عمر کاری خودم، همچین جنایتی تو ایران ندیده بودم. برای مراعاتحال خانواده و شایدم متشنج نشدن بيشتر فضا، فیلمهای اصلی هنوز هم منتشر نشده. البته شاید بعد دادگاه آرمان منتشر بشوند.
┄┅═══••✾••═══┅┄
حرف دل
فرقی نداره ایرانی باشی یا لبنانی ..
جهاد باشی یا آرمان ..
مهم اینه برای آرمانهات جهاد کنی . . .
و سرانجام قصه دنیات بشه شهادت
┄┅┅┅❅❅┅┅┅┄
گفت: آرمان وصیتنامه داره؟
فکر کردم و یاد جمله آخرش افتادم:
“حضرت آقا نور چشم ماست...”
┄┅┅┅❅❅┅┅┅┄
آن شبی که آرمان،
تنهای تنها میان دهها نفر ایستاده بود؛
خونینشهر نام دیگر شهرک اکباتان بود…
┄┅┅┅❅❅┅┅┅┄
مادرِ آرمان تو معراج میگفت:
آرمان یادته همیشه مداحی
غریب گیرآوردنت رو گوش میکردی؟
دیدی آخرش غریب گیرآوردنت مامان…
┄┅═══••✾••═══┅┄
🌷 رونمایی از تمبر شهید علیوردی
به مناسب اولین سالگرد مظلومانه ایشان
┄┅═══••✾••═══┅┄
آرمان یعنی ولای بوتراب
آرمان یعنی دفاع از انقلاب
آرمان یعنی که نه بر فتنهها
آرمان یعنی حیا، یعنی حجاب
آرمان یعنی که عشقی منجلی
آرمان یعنی حمایت از ولی
آرمان یعنی که بین خاک و خون
یاریِ آقایمان سید علی
آرمان یعنی که اشک و سوز و غم
آرمان یعنی لِوا یعنی عَلَم
آرمان یعنی خلوصِ در نیت
آرمان یعنی دفاعِ از حرم
آرمان یعنی نوا و سوز و آه
آرمان یعنی که دوری از گناه
آرمان یعنی سلامی بر حسین
در میانِ خاک سرخِ قتلگاه
آرمان یعنی که دیدار حسین
یوسفی در بین بازار حسین
آرمان یعنی که زیر نیزه هم
پای کار و یار و غمخوار حسین
┄┅═══••✾••═══┅┄
هر چه شکنجهام کنید،
عضو به عضو و مو به مو
خونم اگر روان شود،
کوچه به کوچه جو به جو
هر چه زنید بر سرم،
سنگ جفا و تیغ کین
دست نمیکشم ز حق،
پشت نمیکنم به دین
سنگ زنید بر سرم،
تیغ نهید بر تنم
زنده به اوست جان من،
حرمت دوست نشکنم
ذکر علیست آه من،
راه علیست راه من
سید علیست ماه من،
کوری چشم اهرمن
┄┅═══••✾••═══┅┄
یک سال گذشت …!
از نبود آرمان
از بیتابیهای محمد امین ..
از گریههای مادر🖤
از تنها شدن پدر
____ _ _
سالگرد شهادتت مبارک
شهید آرمان علیوردی
ثبت دیدگاه